به گزارش خبر نگار مهر، حاتم ابتسام نویسنده و پژوهشگر در یادداشتی به بیان یکی از مسئلههای تاریخی پرداخته است که با هم در ادامه میخوانیم:
در یکی از سختترین مقاطع صدر اسلام، رسول خدا (ص) و مسلمانان در مدینه با پدیدهای مواجه شدند که هرگز تجربهاش نکرده بودند و برایش آمادگی نداشتند: اتحاد دشمنان و محاصره کامل شهر.
در سال پنجم هجرت، قریش و قبایل متحدش از یهودیان بنیقریظه گرفته تا غطفان و احزاب دیگر، با نقشهای همهجانبه به سمت مدینه گسیل شدند. اگرچه «خندق» نام مشهورتری است، این نبرد به «احزاب» هم شناخته میشود، چراکه هر آنکس که خصومت با پیامبر داشت، در این اتحاد خصمانه شریک شد.
پیشنهاد سلمان فارسی برای حفر خندقی در اطراف مدینه، تاکتیکی بود که معادله جنگ را تغییر داد. اما شرایط روانی مسلمانان به هیچوجه عادی نبود. ترس، بیغذایی، اضطراب و احساس محاصره از همه سو آنان را فراگرفته بود. قرآن کریم در آیه ۱۰ سوره احزاب این لحظه را چنین توصیف میکند: «إِذْ جَاءُوکُم مِّن فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا؛ آنگاه که از سمت بالا و از سمت پایین بر شما تاختند، چشمها خیره شد و دلها به گلوگاه رسیده بود و به خدا گمانهای گوناگون میبردید.»
در همین شرایط دشوار، وقتی مسلمانان با سنگ بزرگی در مسیر خندق روبهرو شدند و کار پیش نمیرفت، پیامبر (ص) خود کلنگ برداشت و به سنگ زد. جرقهای برخاست، و ایشان فرمود: «در برق این جرقه، کاخهای مدائن و فتح ایران را دیدم!» و بار دیگر زد و فرمود: «در این برق، فتح روم را دیدم!»
این وعدههای غریب همان روزها در دل محاصره و گرسنگی نازل شد. دقیقاً در نقطهای که همه چیز در ظاهر از دست رفته به نظر میرسید و چنگ دشمن زیر گلوی شهر بود.امروز هم نشانههایی هست. در میانه آتشبسی شکننده، خبرها میگویند هواپیماهای ترابری یکییکی در حال تخلیه بار در سرزمینهای اشغالیاند و بارهای تسلیحاتی از همه جای عالم یکی پس از دیگری برای رژیم صهیونیستی بارگیری میشوند. درست مانند احزاب آن روز، ائتلافی فراگیر شکل گرفته است؛ غرب، پیمانهای نظامی، رسانههای جهانی و ارتشهای سایهای که همه به میدان آمدهاند تا باز هم در برابر حقیقت بایستند.
اما آنان خوب نمیدانند که ما مدینه امروزیم، اما در سطحی بسیار بالاتر از آن دوران. با تاکتیکهایی فراتر از خندق. ما جامعهای محصور در صخرهها و شن و تنگدستی نیستیم؛ ما ملتی هستیم که از دل جنگها، تحریمها، فتنهها و تفرقهها برخاستهایم. ما گرچه هنوز با تهدید و خطر مواجهیم، اما امروز دستبسته نیستیم. ایمان ما متکی بر همان جرقهای است که پیامبر در خندق دید. اگر آن روز، در دل سنگ سخت، نوید فتح داده شد، امروز هم در دل این محاصره جهانی، نوید پیروزی نهفته است. وعده الهی روشن است.خداوند متعال در همان سوره احزاب آیه ۲۲ در ادامه میفرماید: «وَلَمَّا رَأَی الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا؛ و چون مؤمنان آن گروهها را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادهاند و خدا و پیامبرش راست گفتهاند. و جز به ایمان و تسلیمشان نیفزود.»
امروز ما در برابر احزاب جدید ایستادهایم. درست است که سازوبرگ نظامیشان درشتتر و تعدد و تکثر احزاب و ائتلافشان بیشتر است؛ اما اینسو قویتر ایستادهایم؛ مؤمنتر، آمادهتر و باتجربهتر.
نظرات کاربران