سجاد ملکی کارگردان نمایش «در حضور باد» که این شبها در بوتیک هنر ایران روی صحنه رفته است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موضوع نمایش بیان کرد: «در حضور باد» درباره جنگی است که اتفاق میافتد و باعث میشود تا چند نفر جان خود را از دست بدهند. پس از پایان این جنگ، تنها یک بازمانده وجود دارد که تصمیم میگیرد بلند شود و مسئول این فجایع و وقایع را پیدا کند اما زمانی که برمیخیزد، متوجه میشود که تنها نیست و ۲ روح دیگر نیز همراه او هستند. او درمییابد که هیچکس دیگری زنده نمانده و تنها شاهدان ماجرا همین روحها هستند. بنابراین، اگر بخواهد فرد مسئول را پیدا کند، هیچکس جز این ارواح نیست که بتواند شهادت دهد.
وی در رابطه با فرایند تولید نمایش گفت: در دانشگاه بودیم و رضا بهارلو یکی از اساتید ما، اعلام کرد که برای پروژه پایانترم، حتماً باید از متون بهرام بیضایی استفاده کنیم. ما در میان آثار مختلف او جستوجو میکردیم که چشممان به نمایشنامه «در حضور باد» افتاد. متوجه شدیم که این متن از نظر ساختاری با سایر آثار بیضایی متفاوت است. شیوه روایت آن غیرخطی است و زبانش نیز با دیگر نوشتههای او فرق دارد و مدتزمان اجرای آن نیز کوتاهتر است در حالیکه دیگر متون او معمولاً حدود ۲ ساعت اجرا دارند، این اثر حدود ۴۰ دقیقه است بنابراین تصمیم گرفتم این نمایشنامه را در دانشگاه به صورت کامل به اجرا ببرم. پس از اجرا، استاد ما گفت که این اثر باید حتماً به صحنه عمومی برسد. از آن زمان، رضا بهارلو به عنوان مشاور کارگردان در این پروژه همراه ما بوده است.
کارگردان نمایش «در حضور باد» درباره پایبندی به نمایشنامه اصلی عنوان کرد: ما دقیقاً از متن اصلی استفاده کردیم و هیچ تغییری در آن ایجاد نکردیم. تنها ساختار اجرایی را نسبت به اجرایی که نیلوفر بیضایی دختر بهرام بیضایی، در سال ۲۰۱۵ در آلمان روی صحنه برده بود، تغییر دادیم. خوانش او از اثر متفاوت بود و کارگردانی من نیز طبیعتاً تفاوتهایی با آن اجرا دارد اما از نظر وفاداری به متن، حتی یک واو نیز جابهجا نشده است.
وی افزود: با توجه به اینکه من به مدرنیته علاقهمندم، تصمیم گرفتم اجرای نمایش را از ساختار کلاسیک و نرمال خارج کنم. نمایشنامه فضایی سوررئال دارد و شخصیتها نیز واقعی نیستند. برخی منتقدان به من گفتند که شخصیتهای آن ۲ نفر بیشتر به اشیا شباهت دارند تا روح و در تحلیلهای مختلف نیز چنین برداشتهایی وجود داشته است. من اما تصمیم گرفتم از تکنیک وسولد مِیِرهولد استفاده کنم؛ بهویژه در حوزه بازیگری مکانیکی. بازیها در این نمایش روان نیستند و عجیب و مکانیکیاند تا با فضای سوررئال نمایش هماهنگ باشند. تلاش کردم تا یک سبک اجرایی خطی و مکانیکی را در فضایی غیرواقعی بازآفرینی کنم.
ملکی ادامه داد: در حوزه میزانسن نیز، که بهویژه در متونی با تعداد شخصیت کم کار دشواری است، سعی کردم با استفاده از عمق و ارتفاع صحنه، قابهایی خلق کنم که هم زیبایی بصری داشته باشند، هم از نظر تکنیکی قابل توجه باشند و هم مانع حذف بصری شخصیتها از دید تماشاگر شوند. ما صحنه دادگاهی در نمایش داریم که در آن سه بازیگر در موقعیتی قرار میگیرند که اگر بهصورت معمول چیده شوند، یکی از آنها از دید مخاطب پنهان میماند. برای حل این مشکل، ایدهای به ذهنم رسید و آن هم این بود که در نبود سالن گردان، خود بازیگران را روی صحنه جابهجا کنم. نور را قطع میکنیم، صحنه برای چند ثانیه تاریک میشود و بازیگران موقعیت خود را تغییر میدهند. این تغییر مداوم باعث میشود که مخاطب از تمام زوایا شاهد اجرا باشد و بتواند جزئیترین حالات چهره بازیگران را هم ببیند. خوشبختانه این ایده بازخورد بسیار مثبتی داشت.
این کارگردان جوان تئاتر درباره تأثیر جنگ ۱۲ روزه بر نمایش خود بیان کرد: جنگ ۱۲ روزه و همچنین تعطیلات مختلفی که در طول مدت اجرای ما پیش آمد، مشکلات زیادی ایجاد کرد. هرچه فاصله بین اجراها بیشتر شود، اصطلاحا میگویند که نمایش «بیات» میشود. ما با تعطیلیهای فراوانی مواجه شدیم و این وقفهها کیفیت اجرا را تهدید میکرد اما با همت بازیگران و تلاشهای فراوان توانستیم اجرا را در سطح بسیار خوبی نگه داریم. نکته جالب این است که مضمون نمایش ما، درباره جنگ و پیامدهای آن بود و پیش از وقوع جنگ ۱۲ روزه انتخاب شده بود. پس از آغاز جنگ، بسیاری از مخاطبان به ما گفتند که گویی این نمایش همزمان با رویدادهای واقعی طراحی شده است. بعضیها به شوخی میگفتند که این اجرا را «سیمپسونها» ساختهاند!
وی در پایان صحبتهایش یادآور شد: البته این همزمانی یک اثر جانبی منفی هم داشت؛ نمایش ما حاوی لحظات طنز زیادی است اما چون در قالب کمدی سیاه ارائه میشود، این طنز چندان آشکار نیست. پیش از جنگ، مخاطبان در برخی صحنهها میخندیدند. من هم از اصطلاح «مضحکه» که خود بهرام بیضایی برای اثر به کار برده استفاده کردم. اما بعد از جنگ بسیاری از مخاطبان دچار تردید شدند که آیا در این صحنهها اجازه خندیدن دارند یا نه. برخی به من گفتند که آنقدر فضای نمایش جدی بود که جرأت نکردند بخندند و فقط بعداً، وقتی در ماشین نشسته بودند، تازه به طنز نمایش پی بردهاند و به آن خندیدهاند. در مجموع، جنگ هم تأثیر مثبت برای ما داشت و هم تأثیر منفی. از یکسو باعث شد موضوع ما به فضای روز جامعه نزدیک شود و جذابیت بیشتری پیدا کند و سوی دیگر، فضای طنز اثر تا حدی تحت تأثیر قرار گرفت و مخاطب بیشتر آن را بهعنوان اثری تراژیک دریافت کرد.
نمایش در حضور باد از ۱۱ خرداد تا ۲۴ تیر هر شب ساعت ۲۰:۱۵ در سالن ۶ بوتیک هنر ایران روی صحنه میرود.
عوامل اصلی این نمایش عبارتند از نویسنده: بهرام بیضایی، کارگردان: سجاد ملکی، تهیهکننده: میرعلیرضا دریابیگی، بازیگران: امیرعلی اسلامبیک، عرفان کوچکی و مهدی آقایی
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: آشتی چیز خوبیست!
نظرات کاربران