بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم
بازدید 2
0

بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم

زینب‌ کاظم‌خواه: دنی بویل در گفت‌وگویی مفصل که بخش‌های مختلف دوران حرفه‌ای‌اش را دربر می‌گیرد، این فیلم‌ساز برنده اسکار، به نکاتی جالب اشاره می‌کند؛ از جمله اینکه: ایوان مک‌گرگور پیش از بازی در «رگ‌یابی» موهای «شگفت‌انگیزش» را تراشیده بود، چگونه کیلین مورفی تنها با گفتن یک جمله، نقش اصلی «28 روز بعد» را گرفت، و اینکه چرا هیچ برنامه‌ای برای ساخت فیلمی در مجموعه‌ی جیمز باند ندارد: «کسی سراغم نیامد!»

ماجرای این‌که دنی بویل عاشق سینما شد به یازده سالگی‌اش بر می‌گردد وقتی در سالروز یازدهمین سال تولدش او و خواهر دوقلویش برای اولین بار با هدیه‌ای خاص از سوی والدینشان مواجه شدند: رفتن به سینما. بویل به همراه پدرش فیلم حماسی جنگی «نبرد آردن» با بازی هنری فوندا را تماشا کرد و در همان زمان مادر و خواهرش به تماشای «آوای موسیقی» یا همان«اشک‌ها و لبخندها» رفتند؛ فیلمی که یک سال پیش از آن برنده اسکار بهترین فیلم شده بود.

همان‌جا بود که جادوی سینما بویل را مجذوب خود کرد. اما در خانواده‌ای کارگری نزدیک منچستر انگلستان، هیچ‌کس حتی تصورش را نمی‌کرد که پنج دهه بعد، او خودش سازنده فیلمی باشد که جایزه بهترین فیلم اسکار را بگیرد ـ بله او توانست با «میلیونر زاغه‌نشین» در سال ۲۰۰۸ جایزه اسکار را از آن خود کند.

بویل با سبک بصری پرانرژی و پرشتاب خود، رد پایش را در طیفی گسترده از ژانرها گذاشته: از کمدی سیاه آغشته به مواد مخدر (رگ‌یابی) و تریلر زامبی‌محور (28 روز بعد)، تا روایت‌های واقعی (استیو جابز، 127 ساعت)، علمی-تخیلی سنگین (آفتاب) و موزیکال حال‌خوب‌کن (دیروز).

دنی بویل با حالا با فیلم جدیدش «28 سال بعد» که با بودجه ۶۰ میلیون دلاری ساخته شده است، پس از بیش از دو دهه، دوباره به سینما بازگشته است. این فیلم دنباله‌ای برای فیلم «28 روز بعد» است که با بودجه‌ای تنها ۸ میلیون دلاری ساخته شد و به همراه نویسنده‌اش، الکس گارلند، جان تازه‌ای به ژانر زامبی بخشید.

بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم
آرون تیلور جانسون و الفی ویلیامز در فیلم «28 سال بعد»

این دو سال‌ها روی ایده‌های مختلف کار کردند تا این‌که در اوایل سال ۲۰۲۴ با اقدامی غافلگیرکننده دو فیلمنامه را همزمان به استودیوها پیشنهاد دادند. رقابت شدیدی میان استودیوها درگرفت و در نهایت سونی متعهد شد که «28 سال بعد» و دنباله‌ی آن با عنوان «28 سال بعد: معبد استخوان» را پشت سر هم تولید کند. اگر این دو فیلم موفق باشند، امکان ساخت قسمت سوم نیز وجود دارد.

این پروژه بار دیگر بویل را با تام راثمن، مدیر فیلم سونی، متحد کرد؛ کسی که پیش‌تر هشت فیلم با بویل ساخته بود، از جمله «میلیونر زاغه‌نشین».  راثمن اذعان دارد که گرچه «28 سال بعد» از نظر فنی ادامه یک آی‌پی شناخته‌شده است، اما ترکیب قدرتمند بویل و گارلند باعث شد این پروژه برای سونی غیرقابل چشم‌پوشی باشد. او این فیلم را بخشی از روندی جدید در سونی می‌داند که در داخل شرکت از آن با عنوان «وحشت مؤلف‌محور» (auteur horror) یاد می‌شود ـ فیلم‌هایی مبتنی بر دیدگاه کارگردان، مانند «نوسفراتو» ساخته رابرت اگرز و «گناهکاران» به کارگردانی رایان کوگلر.

تام راثمن می‌گوید: «احترام بی‌حد و مرزی برای استعداد و اصول اخلاقی دنی بویل قائلم.» او درباره زمانی که در مرحله رقابت برای خرید فیلمنامه‌ها آن‌ها را می‌خواند، می‌افزاید: «هر کدام از دیگری خفن‌تر بود.»

وقتی الکس گارلند فیلمنامه‌ی «28 روز بعد» را نوشت، بیشتر به عنوان نویسنده‌ی رمان «ساحل» شناخته می‌شد؛ رمانی که بویل در سال ۲۰۰۰ آن را با بازی لئوناردو دی‌کاپریو به فیلم تبدیل کرد. در یکی از صحنه‌های نمادین «۲۸ روز بعد»، شخصیت جیم با بازی سیلیان مورفی از کما بیدار می‌شود و در خیابان‌های خالی لندن پرسه می‌زند. این ایده از گارلند بود، اما بویل آن را به مراتب فراتر از تصور نویسنده گسترش داد.

گارلند به یاد می‌آورد: «در فیلمنامه، فقط حدود یک‌سوم صفحه نوشته شده بود: “جیم در لندن خالی قدم می‌زند.” دنی همان یک‌سوم صفحه را گرفت و تبدیلش کرد به یک سکانس طولانی که به صحنه‌ی شاخص آن فیلم تبدیل شد. این یعنی کارگردان خوب؛ او چیزی را در طرح اولیه می‌بیند و آن را بسط می‌دهد.»

در یک گفت‌وگوی مفصل با هالیوود ریپورتر، دنی بویل از تجربه‌اش در آستانه‌ی ساخت «بیگانه» نحوه انتخاب ایوان مک‌گرگور و سیلیان مورفی برای نقش‌هایی که آینده کاری‌شان را رقم زد، و همچنین آینده‌ی مجموعه‌ی« ۲۸ سال بعد» سخن می‌گوید.

سؤال: ایوان مک‌گرگور در فیلم اول شما قبر کم‌عمق و دو فیلم بعدی‌تان هم بازی داشت. اولین برداشت‌تان از او چه بود؟

 بی‌تردید بااستعداد. بسیار جذاب، صمیمی و با شخصیتی دوست‌داشتنی. موهایی فوق‌العاده داشت ـ مخصوصاً از زبان کسی که خودش موهای فوق‌العاده‌ای ندارد، این حرف خیلی معنا دارد! نماینده‌هایش او را در نقش‌های رمانتیک تاریخی می‌گذاشتند که برای آن‌ها عالی بود. ولی او قبل از اینکه ما اصلاً نقش رنتون را در «رگ‌یابی» به او پیشنهاد بدهیم، سرش را تراشید و وزن کم کرد. و باز هم به کاهش وزن ادامه داد. در این کار خیلی وسواس داشت. و حق با او بود. او این نقش را به دست آورد چون برایش جنگید. گاهی یک بازیگر بیشتر از کارگردان می‌داند؛ آن‌ها ارتباطی با نقش دارند که شما در جریان ساخت فیلم تازه آن را کشف می‌کنید.

به نظر می‌رسد در ابتدا مطمئن نبودید که ایوان مک‌گرگور برای «رگ‌یابی» انتخاب درستی است. چه بازیگر دیگری ـ همان‌طور که خودتان گفتید ـ بیشتر از شما درباره‌ی نقشش می‌دانست؟

سیلیان [مورفی] یکی دیگر از این مثال‌هاست. او آدم فوق‌العاده مهربانی است، خیلی آرام و خونسرد. اما ما برای پایان فیلم «۲۸ روز بعد» دنبال یک مرد خشمگین و طغیان‌گر تمام‌عیار بودیم. پیدا کردن چنین شخصیتی در سیلیان آسان نیست. او فقط گفت: «من اهل کورک در ایرلندم.» می‌دانی روی کین، فوتبالیست معروف، هم اهل کورکه؟ کورک مردان جنگ‌جو تحویل می‌ده. سیلیان گفت: «اعتماد کن، من می‌دونم چی می‌گم. اهل کورکم.» و من بهش اعتماد کردم، مطمئن بودم که در طول فیلم این جنبه از شخصیتش رو نشونم می‌ده.

بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم
یوان مک‌گرگور در فیلم «رگ‌یابی» دنی بویل

پیش از اکران «رگ‌یابی»، لحظه‌ای بود که با خودتان بگویید «خب، این جواب می‌ده»؟ و نه فقط اینکه فیلم بگیرد، بلکه جهشی در کارنامه شما ایجاد کند؟

نه، اصلاً. اتفاقاً یادم هست موجی از انتقاد و نارضایتی نسبت به فیلم داشت شکل می‌گرفت. مثلاً تریلری از فیلم را در یکی از برنامه‌های تلویزیونی نمایش دادند و یکی از منتقدان مشهور گفت: «خب، این فیلم در قبال مواد مخدر به طرز تکان‌دهنده‌ای غیرمسئولانه است.» این حرف‌ها داشت اوج می‌گرفت. بعد یک روزنامه‌نگار به نام موریل گری یادداشتی درباره رمان «رگ‌یابی» اروین ولش و فیلم نوشت. با قطعیت گفت: «شماها نمی‌دونید دارید درباره چی حرف می‌زنید» ـ و خیلی‌ها شروع کردند به انتقاد پشت‌سرهم. این نقطه‌ی عطفی شد برای توجه رسانه‌ها.

بعد از «رگ‌یابی»، ناگهان به عنوان کارگردانی پرتقاضا مطرح شدید و پیشنهادهای زیادی دریافت کردید. یکی از آن‌ها فیلم چهارم «بیگانه» بود. تا چه حد جدی به آن فکر کردید؟

من با سیگورنی ویور و وینونا رایدر، که قرار بود در آن فیلم بازی کنند، ملاقات کردم. پس مشخص است که ماجرا کاملاً جدی بود. هر دوی آن‌ها فوق‌العاده بودند. اما آن دوران، آغاز عصر گذار به جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری بود ـ لحظه‌ای که سینما داشت از شیوه‌های سنتی به دیجیتال کوچ می‌کرد. و من واقعاً نمی‌توانستم با جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری کنار بیایم.

با اینکه عاشق ایده‌ی «بیگانه» بودم، ناگهان به یک لحظه‌ی نادر از شفافیت ذهنی رسیدم و با خودم گفتم: «تو آدمِ این کار نیستی.» به‌جای آن، رفتم سراغ ساخت فیلم «یک زندگی کمتر معمولی» آن هم برای کمپانی فاکس قرن بیستم بود. در واقع، «بیگانه» را نساختم و به جایش برایشان یک شکست تجاری ساختم! ولی خب، گذشته گذشته است.

بعد از آن نوبت رسید به «ساحل»، که نه از نظر تجاری موفق بود و نه از نظر منتقدان. خودتان هم احساسات متناقضی نسبت به آن دارید، ولی به نظر من فیلم جالبی است و حال‌وهوای آن دوران را خوب ثبت کرده.

قبلاً همیشه می‌گفتم که از «ساحل» ناامید شدم. اما بعد دیدم آدم‌های کمی جوان‌تر از من واقعاً ناراحت می‌شوند وقتی این را می‌شنوند. می‌گفتند: «من ساحل رو خیلی دوست دارم!» آن‌ها عاشق موسیقی فیلم و ایده‌هایش بودند. واقعیتش این است که سر صحنه فیلم‌برداری همه مشغول مهمانی گرفتن بودند و کلی اتفاقات عجیب می‌افتاد. همه در تایلند بودند و از پول روزانه‌ای که می‌گرفتند خوش می‌گذراندند. ولی برای من، انگار کل پروژه یک بالا رفتن دشوار از سربالایی بود.

فیلم «ساحل» باعث شد با الکس گارلند، نویسنده رمان آن، آشنا شوید. چطور با کتابش آشنا شدید؟

یکی از دوستانم که بازیگر است، کریستوفر فولفورد، کتاب را به من معرفی کرد. او در فیلم جدیدم هم بازی کرده ـ تا حدی به عنوان پاداش اینکه من را با الکس گارلند آشنا کرد! او گفت: «باید این کتاب رو بخونی.» آن زمان نسخه‌های زیادی از کتاب چاپ نشده بود. من خواندم و گفتم: «عالیه، باید ازش فیلم بسازیم.»

بعد با الکس ملاقات کردیم. او خودش فیلم‌نامه را اقتباس نکرد، ولی با ما همراه شد و از فضای رفاقت و همکاری گروه خوشش آمد. چون نویسنده‌ها معمولاً در اتاقی تنها می‌نشینند و فقط خیال‌پردازی می‌کنند. اما وقتی به پشت‌صحنه فیلم می‌آیی، همه‌چیز پر از هیاهو و آدم است و به نظر می‌رسد خیلی خوش می‌گذرد. البته حالا که خودش کارگردانی کرده، می‌داند همیشه هم به آن خوشی نیست! (می‌خندد)

اما همان‌جا بود که طعم این فضا را چشید و خوشش آمد ـ و در ادامه،«۲۸ روز بعد» را نوشت.

در سال ۲۰۰۲ که«۲۸ روز بعد» اکران شد، ژانر زامبی چندان رایج نبود. در آن زمان چه هدف‌هایی داشتید؟

ما احساس کردیم که برای مخاطب مدرن، زامبی‌ها باید یک تهدید «قابل باور» باشند. و این یعنی سرعت بالا، تأثیر جسمی و حسی، و اینکه فیلم واقعاً ترسناک باشد. از دوربین‌های متفاوتی استفاده کردیم که از جنبه‌های مختلفی دست‌مان را بازتر کرد. البته مشکلات فنی زیادی هم با آن دوربین‌ها داشتیم.

صادقانه بگویم، فکر می‌کردم بگویید دوربین‌های دیجیتال همه‌چیز را راحت‌تر کردند.

در بعضی موارد کمک کردند ـ به‌خصوص در صحنه‌های خالی از جمعیت. ما توان مالی بستن پل‌های لندن یا خلق محوطه‌های بزرگ با جلوه‌های ویژه را نداشتیم.
[دوربین‌های دیجیتال به تیم اجازه می‌دادند صبح زود، پیش از شلوغی خیابان‌ها، به‌سرعت نماهای خلوت لندن را بگیرند.]
اما در برخی نماهای باز، کیفیت تصویر آن‌قدر پایین بود که کیلیَن مورفی عملاً تبدیل شده بود به دو مربع سبز! مجبور بودیم نما را قبل از آن‌که بیننده بفهمد این فقط دو مربع هستند ـ نه یک انسان واقعی در حال حرکت در خیابان‌های خالی لندن ـ قطع کنیم.

برای آمریکایی‌ها، این فیلم یکی از آثار کلیدی بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر به‌شمار می‌رود. شما در آن روز چه چیزی را فیلم‌برداری می‌کردید؟

ما در ارتفاع زیاد، بالای برج بالفرون بودیم. داشتیم صحنه‌ای خانوادگی با حضور برندن گلیسون، کیلیَن مورفی و نائومی هریس فیلم‌برداری می‌کردیم. حادثه حین وقت ناهار اتفاق افتاد. برگشتیم داخل ساختمان و وقتی فیلم گرفته‌شده را دیدیم، شایعات زیادی درباره هواپیماهایی که به سمت لندن می‌آیند شروع شد ـ چون کسی دقیقاً نمی‌دانست چه خبر است.

فضا خیلی ملتهب بود. در اتاقی کوچک روبه‌روی اتاق اصلی فیلم‌برداری تلویزیون گذاشته بودیم. همه مدام می‌رفتند و برمی‌گشتند تا ببینند چه اتفاقی افتاده. بدون تردید، این واقعه ماهیت فیلم ما را هم تغییر داد.

بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم
بویل صحنه‌هایی از فیلم «۲۸ سال بعد» را با استفاده از داربستی فیلم‌برداری کرده که می‌توانست تا ۲۰ آیفون را هم‌زمان نگه دارد و با آن‌ها فیلم‌برداری کند.

فیلم «آفتاب» بسیار مورد احترام است، اما ساخت آن برایتان طاقت‌فرسا بود ـ حدود سه سال از زندگی‌تان بین نوشتن، تولید و تدوین زمان برد. حتی اگر این فیلم موفق هم می‌شد، آیا حاضر بودید دنباله‌هایی را که الکس گارلند در ذهن داشت، کارگردانی کنید؟

راستش از داستان‌هایی که درباره سختی کار کارگردان‌ها یا بازیگرها گفته می‌شود خوشم نمی‌آید. ما دستمزد خوبی می‌گیریم و در کل شغل خوبی داریم، اما خب، ساخت آن فیلم واقعاً سخت بود.
برناردو برتولوچی گفته بود: «باید همیشه یک درِ باز در صحنه فیلم‌برداری‌ات داشته باشی تا چیزهایی که غیرقابل پیش‌بینی‌اند وارد شوند.»
ولی در فضا نمی‌شود دری باز گذاشت! باید همه چیز را خودت بسازی، با خودت ببری و خودت راهی برای شبیه‌سازی بی‌وزنی پیدا کنی. و این کار بسیار دشواری است. دلیلش هم همین است که کمتر کارگردانی داوطلبانه دوباره به سراغ چنین پروژه‌ای برمی‌گردد. اگر هم برمی‌گردند، معمولاً به دلایل تجاری است! (با خنده)

بعد از اینکه با «میلیونر زاغه‌نشین» اسکار بهترین فیلم را بردید، فیلم جمع‌وجور «۱۲۷ ساعت» را با بازی جیمز فرانکو ساختید. در آن مقطع، واقعاً مطمئن بودید چنین فیلمی که تقریباً تمامش در یک دره می‌گذرد، می‌تواند موفق شود؟

بعد از بردن اسکار، آدم کمی مغرور می‌شود ـ که البته می‌شود آن را هم در مسیر خوب خرج کرد و هم در مسیر بد.
فکر می‌کنم ما از آن در مسیر خوبی استفاده کردیم، چون فیلمی بود که اگر اسکار نمی‌بردیم، احتمالاً ساخته نمی‌شد. اما من و سایمون بوفوی (نویسنده) از ابتدا دید مشخصی برای ساخت آن داشتیم: تمرکز کاملاً محدود، با این تصمیم که هرگز از دره خارج نشویم؛ یا اگر هم خارج می‌شویم، فقط از طریق توهمات شخصیت اصلی باشد. و فرانکو واقعاً در آن نقش شگفت‌انگیز بود.
یک صحنه بسیار ناراحت‌کننده وجود دارد که او باید بازویش را ببُرد؛ از نظر فنی با استفاده از جلوه‌های ویژه و پروتز به‌شکلی درخشان اجرا شد.
اما اگر به نمایی که روی صورت فرانکو است نگاه کنید، می‌بینید که او فقط دارد بازی می‌کند ـ بازیگری خالص. ما چندین مورد بی‌هوش شدن تماشاگران داشتیم.
همه می‌گویند: «به‌خاطر آن لحظه‌ای بود که عصب قطع می‌شود!» ولی من فکر می‌کنم واقعاً به‌خاطر نگاه چشم‌های فرانکو در همان لحظه بود.

یک بار در یک نمایش پیکسار برگزار شد که در آن عده‌ای بی‌هوش شدند.

می‌دانم! من هم برای یک روز عالی در پیکسار آمده بودم، اما وقتی رسیدم، آمبولانس‌هایی جلوی سالن نمایش بودند.

فیلم «دیروز» یکی از فیلم‌های دل‌نشین کارنامه‌ات است و صحنه‌ای تقریباً مقدس دارد که تصور می‌کند اگر جان لنون فرصت می‌داشت تا پیر شود، چه می‌شد. این مسئولیت حس بزرگی به تو نمی‌داد؟

فکر می‌کردم بدون آن صحنه، فیلم کامل نمی‌شود. واقعاً همینطور بود. این فیلم دوست‌داشتنی توسط ریچارد کرتیس نوشته شده که یکی از بهترین نویسندگان کمدی ماست، اما در عین حال نویسنده‌ای بسیار توانمند هم هست. در سریال «بلک‌اَدر» او هم از کمدی استفاده می‌کند، اما در عین حال عمیق‌ترین مفاهیم را منتقل می‌کند. ایده‌ی محوری اینجا وجود دارد که به آن بحث و آن صحنه ختم می‌شود. بازیگران زیادی دوست دارند نقش جان لنون را بازی کنند چون او برای نسل خاصی خیلی معنی دارد. و بابی کارلایل هم یکی از آن‌ها بود. دو روز فوق‌العاده‌ای بود که این نقش را بازی کردیم.

«28 سال بعد» باعث یک رقابت تنگاتنگ میان استودیوها شد که در نهایت سونی برنده آن شد. دنبال چه چیزی در یک شریک استودیویی بودید؟

وقتی فیلم اول را ساختیم، انگار از جایی ناشناخته آمده بودیم. اما الان، دنباله‌ی فیلم انتظار می‌رفت. بنابراین نمی‌شد آن را با بودجه کم ساخت. ما می‌خواستیم فیلم را در منطقه‌ای دورافتاده در انگلستان به نام نورثامبریا بسازیم که هزینه‌بر بود. دنبال شریکی بودیم که این موضوع را درک کند و آماده باشد روی فیلم دوم که از قبل نوشته شده بود سرمایه‌گذاری کند. از نظر لجستیکی و مالی، منطقی نبود که فیلم‌ها را جدا جدا بسازیم و بهتر بود پشت سر هم ساخته شوند.

این باعث شد که من نتوانم قسمت دوم را کارگردانی کنم، چون باید قسمت اول را آماده اکران می‌کردم. بنابراین نییا داکوستا را آوردیم تا قسمت دوم را کارگردانی کند. او کار فوق‌العاده‌ای انجام داده است. ما هنوز در تلاشیم تا بودجه قسمت سوم را تأمین کنیم. (بویل مکث می‌کند.) در واقع همین الان پیامی از تام راثمن روی صفحه ظاهر شد، اما فکر نمی‌کنم پیشنهاد سخاوتمندانه‌ای باشد. (می‌خندد.)

امیدوارم خبر خوبی باشد. پس اگر پول جور شود، خودت قسمت سوم را کارگردانی می‌کنی؟

قطعاً. این ایده است. این برنامه است. برنامه‌ها. ها! برای خنداندن خدا باید چه کار کرد؟ برنامه‌هایت را به او بگو. اما بله، این برنامه است.

قبلاً یک بار با جیمز باند سر و سری داشتی. اما آمازون ام‌جی‌ام استودیوز دنبال ساخت فیلم زودتر از موعد است، پس حدس می‌زنم این فیلم مال تو نخواهد بود؟

(می‌خندد.) آن‌ها که به در خانه‌ام نزده‌اند.

نییا یک فیلم فرنچایزی با «مارولز» ساخته و صادقانه گفته بود که از اول می‌دانسته این فیلم واقعاً فیلم او نیست، بلکه فیلم کوین فایگی و مارول است. پس شما و الکس به عنوان تهیه‌کننده‌ها چطور به او اجازه دادید کار خودش را انجام دهد؟

یادم هست که او گفته بود: «من قرار نیست فیلم دنی بویل را بسازم.» او کاملاً واضح و مشخص این موضوع را گفته بود. و واقعاً هم این کار را نکرد. فیلم خودش را ساخته و فیلم بسیار قوی‌ای است. فکر می‌کنم به خاطر تجربه‌اش است که حالا دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد و چگونه می‌خواهد آن را اجرا کند و این را از اول به شما می‌گوید. او قرار نیست شما را قانع کند که نقش را به او بدهید و بعد شما ناامید شوید یا هر چیز دیگری. او مستقیم می‌گوید چه کاری می‌خواهد انجام دهد. و بازیگران هم آن‌قدر او را دوست داشتند که من کمی حسادت کردم چون به نظر می‌رسید آنها او را بیشتر از من دوست دارند. (می‌خندد.)

بازگشت پادشاه زامبی‌ها/«بیگانه» را نساختم؛ چون آدمش نبودم
فیلم میلیونر زاغه‌نشین دنی بویل که اسکار برد

از نمایش‌های آزمایشی فیلم «۲۸ سال بعد» چه چیزی یاد گرفتی؟

این جمله‌ام ممکن است خیلی بد به نظر برسد، مگر اینکه تو با مهارت آن را منتقل کنی… من یاد گرفتم که حق با من بود. (می‌خندد.) این‌جوری گفتنش مثل یک خودبزرگ‌بینی احمقانه به نظر می‌رسد، مخصوصاً وقتی که هنوز فیلم اکران نشده. ممکن است سرنوشتی شبیه «زندگی کمتر عادی» پیدا کند! خدا به دادمان برسد. (می‌خندد.)

اما تجربه نشستن در کنار کسانی که هیچ چیزی از فیلم نمی‌دانند ـ جز اینکه دنباله‌ی فیلمی است که شاید قبلاً دیده باشند ـ مثل ورود به سرزمین بکر است. به کارگردان‌های جوان می‌گویم: معمولاً دوست ندارید نمایش آزمایشی داشته باشید چون می‌ترسید. چون در مرحله تدوین قفل شده‌اید و فیلم‌تان را به شکلی که می‌خواستید، درآورده‌اید. نمی‌خواهید کسی تغییری در آن بدهد. گاهی اوقات سخت است، چون باید با واقعیت‌های تلخی درباره کار خودتان روبه‌رو شوید. اما چیزهای خوبی هم یاد می‌گیرید که باعث می‌شود فیلم‌تان را دقیق‌تر و بهتر کنید. اما در مورد این فیلم، من یاد گرفتم که «نه، مسیرمان درست است. داریم راه درستی را می‌رویم.»

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

خبرآنلاین

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید.صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی.سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکریتحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صرافمرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود.تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوزده + پنج =