بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش
بازدید 88
0

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

«آکی کائوریسماکی»؛ در آخرین فیلمش (برگ‌های افتاده) همچنان؛ یک فیلمساز مؤلف است؛ وفادار؛ به استیل سیالِ خود در مینی‌مالیسم؛ دوربین ساکن، ساده‌سازی حوادث، خلق شخصیت‌هایِ تنها؛ و تَک‌افتاده؛ و جادوی موسیقی که روحِ همه آثار اوست. علاقه به اشیاء، وسایل کهنه؛ و از مُد افتاده؛ را نیز می‌توان؛ به دنیایش، افزود. چنانکه، رادیویی قدیمی؛ همواره در فیلم جدید، روشن است. این وسیله‌ای قدیمی؛ اغلب، اخبار جنگ روسیه؛ و اکراین را می‌گوید؛ درحالیکه؛ شخصیت‌های فیلم؛ در نبرد با زندگی؛ در مرز بودن؛ و نبودن هستند!

داستان؛ دو شخصیت اصلی؛ و تعدادی کاراکتر کناری دارد. شخصیت مرد (هولاپا) کارگر؛ و زن (آنسا) فروشنده یک سوپرمارکت است. دو آدم تنها؛ که اتفاقی؛ با هم آشنا می‌شوند. دو بار؛ با هم (در کافه و سینما) قرار می‌گذارند. سومین قرارشان (به خاطر اعتیاد مرد) به مشاجره می‌کشد. سرانجام، هولاپا؛ اعتیاد به الکل را ترک می‌دهد؛ اما هنگام؛ رفتن به سر قرار چهارم، با قطار تصادف می‌کند؛ و به کما می‌رود. دست آخر،‌ کارگردان؛ او را کما در می‌آورد. به قول خودش؛ همیشه دلش برای آدم‌های فیلمش، می‌سوزد! فیلم، قصه پیچیده‌ای ندارد. رشته حوادث؛ به شدت، خلاصه شده‌اند. پیرنگ، شبیه؛ یک شعر هایکو، یک ترانه، یا قطعه‌ای موسیقی آشنا، است. همچنانکه، اشاره شد؛ ساختار ملودیک آثار کائوریسماکی؛ با موسیقی در فضا، روح می‌دمد. درست، مثل؛ آنچه ژرمن دولاک (خالق نخستین فیلم سوررئالیستی) باور دارد. انگار سینما؛ ذاتاً بنیادی موسیقایی دارد.  
از سوی دیگر؛ روایت «پارامتریک» آثار کائوریسماکی را نباید؛ نادیده گرفت. دیوید بوردول؛ این اصطلاح را به معنی؛ روایت سبک‌محور، جدلی؛ و شاعرانه؛ تعریف می‌کند. بنابراین؛ کارگردان «برگ‌های افتاده» با همین روایت سبک‌گرا؛ به یکی از مهمترین هنرمندان کنونی اروپا؛ بدل می‌شود. فیلم آخرش؛ تا واپسین روز، گزینه اول دریافت نخل طلا بود. سرانجام؛ هیأت داوران به او، «جایزه بزرگ» را دادند. او، جز معدود هنرمندانی است؛ که ۴ بار جایزه بزرگ؛ یا ویژه‌ی هیأت داوران کن را برده است. به گفته؛ برخی از اهالی مطبوعات فرانسه؛ «آکی» همیشه روی سر فستیوال کن، جا دارد!

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش
آکی کائوریسماکی؛ کارگردان

*سبک؛ همچون یک بنای آسیایی- اروپایی

فیلم «برگ‌های افتاده» در وهله‌ی نخست؛ اثری «برسونی» به‌شمار می‌رود؛ روبر برسونِ بزرگ (داستایفسکی سینما؛ به گفته گُدار) از پدران مینی‌مالیسم؛ و طلایه‌داران سینمای معنوی است؛ او با لحنی هدایت‌گر؛ و باطنی پارسایانه، تاثیری شگرف؛ بر سینمای هنری گذاشت.
برسون؛ در فیلم‌های خود، مثل نویسنده مورد علاقه‌اش (داستایفسکی) در پی رستگاری انسان، رسیدن به یقین؛ و نجات معنوی بشر است. بنابراین؛ آنچه کائوریسماکی؛ از دنیای برسون کسب می‌کند، بیان بصری، لحن معنوی، استیل مینی‌مال؛ و حس ‌و حالِ متفاوت شخصیت‌هاست. همچنین؛ یکی از مهمترین تکنیک‌های روبر برسون (صدای خارج از قاب) را به ارث می‌برد. تکنیکی که بعدها به جزیی؛ از دستور زبان سینما، بدل شد.
اتفاق محوری فیلمِ برگ‌های افتاده (صحنه تصادف) با همین دستور زبان؛ بیان می‌شود. نکته‌ای حیاتی؛ که در نقد منتقدان مناطق گوناگونِ جهان؛ چندان پُررنگ، نشده است. هولاپا (شخصیت مرد) پس از ترک اعتیاد؛ به آنسا (شخصیت زن) زنگ می‌زند. او به قرار ملاقات رضایت می‌دهد. بعد، هولاپا؛ کت دوستش را قرض می‌گیرد؛ تا با لباسی مناسب به سر قرار برود. از ساختمان بیرون می‌آید. در را که باز می‌کند، صدای سوت قطاری در کمپوزسیون (ترکیب‌بندی) می‌پیچد، سوت قطار صدای غیر دایجتیک (صدای تفسیری/ بیرونی) است و هیچ ربطی به قاب ندارد. بازیگر از در می‌گذرد. کارگردان؛ دوربین را کاشته است؛ و کوچکترین حرکتی ندارد. قابی تاریک؛ دری در وسط؛ پنجره‌ای کوچک در سمت راست؛ و پنجره‌ای بزرگتر؛ در سمت چپ، فضای بصری را پُر کرده‌اند. فضایی سایه‌وار؛ میان غروب و تاریکی پیداست؛ نوری اکسپرسیونیستی به نما می‌تابد. همگی این عناصر؛ بر ابهام قاب افزوده است. حتی؛ در و پنجره کرم‌رنگ (متمایل به سفید) در نور بی‌رمق، به تصویری سیاه و سفید، نزدیک است.
کارگردان، اگرچه؛ اتفاقی دراماتیک را در بدنه‌ی داستان؛ جاسازی می‌کند، اما، پیروِ زمان دراماتیک نیست. دوربینش؛ تابع زمان فیزیکی است. سرجایش ایستاده است. شخصیت، به شکلی معمولی؛ در «زمان واقعی» قدم می‌زند و از گوشه چپ کادر خارج می‌شود. ناگهان صدای برخورد قطار و جسمی دیگر، با قاب مماس؛ و همزمان می‌شود؛ تصویر سیاه و سفید بی‌رمق؛ به تاریکی کامل و بعد، به پنجره باران‌زده کات می‌خورد. آنسای درون پنجره در کنتراست نورهای آبی و قرمز، نگران است. دوربین از بیرون به پنجره، نگاه می‌کند و از ترکیب باران بیرون و بانوی پشت شیشه‌ها، تصویری شاعرانه می‌سازد.  
صحنه؛ به شکلی صد در صدی «مینی‌مالیستی» به‌شمار می‌رود. سه اله‌مانِ پدر مینی‌مالیسم؛ در آن دیده می‌شود. گذاره اول؛ صدای خارج از قاب، است. دوم؛ یادآور «امضای» اصلی برسون است. یعنی، همیشه؛ مهمترین اتفاق فیلم؛ بیرون از قاب، اتفاق می‌افتد. سوم؛ یکی از مهمترین تئوری‌های کارگردان؛ درباره‌ی عنصر صداست. گفته‌ی مشهوری که منتقدان، بارها؛ در تاریخ سینما از روبر برسون؛ بازگو، کرده‌اند: «هر جا که بتوانم؛ صدا را به جای تصویر، جایگزین می‌کنم!»
از سوی دیگر؛ سینمای کائوریسمکی، گونه‌ای؛ ظاهر وزین؛ و وقار ویژه دارد. او ظاهرِ باوقار فیلم‌هایش را از یاسوجیرو اوزو (استاد فقید سینمای ژاپن) وام می‌گیرد. چنانکه؛ «برگ‌های افتاده» نیز نه تنها؛ همین وزینی، پرستیژ، جلوه فاخر و ظاهر باشخصیت را دارد؛ بلکه این روحِ وقار و سنگینی؛ در شخصیت‌ها هم؛ حلول کرده است. کیفیتی که البته، صرفاً خاص فیلم جدید نیست؛ همه آثار کائوریسماکی؛ آینه‌ای برای بازتاب انسان باشخصیت؛ کرامت انسانیش، شرافت نهادینه وی؛ و باورهای معنادارش؛ در جلدِ فردی؛ از اقشار معمولی؛ یا پایینِ جامعه است.

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

یگانه ویژگی؛ که بین او؛ و اوزو، مشترک است. نابغه‌ی ژاپنی؛ عمداً، این نوع نگاه را به افراد، تیپ و طبقات عادی جامعه سرایت می‌داد. دیدگاهی که از دل فیلم‌های دهه‌ی بیستِ او برآمد؛ و در آثار دهه‌های بعدی، پخته؛ و پخته‌تر شد. اوزو؛ دارای شخصیتی اسرارآمیز بود. سوادِ سنتی داشت! هیچ‌گاه؛ برای آموزش؛ راهی کالج و دانشکده نشد؛ اما ۴۰ سال درباره نهادِ آموزش؛ در ژاپن فیلم ساخت!
هیچ‌وقت؛ ازدواج نکرد؛ اما چهار دهه؛ فیلم خانوادگی ساخت؛ و از هویتِ مهمترین نهاد سنتی ژاپن، دفاع کرد. شرح حالِ فرزندانی؛ که به آئین ادب؛ و احترام در برابرِ؛ پدر و مادر خود؛ به سجده می‌افتند؛ آنانی که همین آئین را بین هم‌محلی، همشهری و هم‌ولایتی‌های خود؛ به میراثی ملی، بدل می‌کنند. بنابراین؛ زمانی هم؛ شهرهایشان زیر بمب‌های شیمیایی، پودر شد؛ با سلاحی قدرمندتر از بمب (احترام به همدیگر) دنیایشان را ساختند؛ از قعر زوال و نابودی؛ به سوی اوج خیز برداشتند؛ و به یکی تمدن‌های صنعتی دنیای مدرن؛ تبدیل شدند! گویی اوزو؛ در کِسوت انسان روزگارِ دو جنگ جهانی، نقشِ پیشگو؛ را برگزید؛ پیشگویی که به آدم آینده‌ی سرزمینش؛ سلاح احترام سپرد!
کائوریسماکی؛ با تیزبینی، این موتیف درونی جهانِ اوزو؛ را کشف کرد. او در فیلم‌هایش همواره «انسان محترم» می‌سازد. آدمهایی که اگرچه؛ به ندرت، لبخندی به لب، دارند. اما، به شیوه‌ای باورنکردنی؛ مثبت و شریف هستند. حتی انگار؛ سرشت و جبر جغرافیای بی‌خورشید (اسکاندیناوی) غمی ابدی؛ را بر چهرهایشان دوخته است. اما، با همدیگر؛ برخودی محترمانه دارند. آنها، اغلب؛ با نیروی عشق و اراده؛ از سرنوشت محتوم می‌گریزند. این نیرو؛ آنان را از انحراف‌های مختلف؛ اجتماعی، اخلاقی، فکری (پوچ‌انگاری جهان) نیز؛ نجات می‌دهد.
آدمهای کائوریسماکی؛ پیرنگ گریزترین؛ گونه‌ی بشرِ سینمایی‌اند. منطق دالی و مدلولی را به شکلی اسرارآمیز، برهم می‌زنند؛ و به سوی جاودانگی خیز برمی‌دارند؛ و این چیزی جز نهادِ نیک‌سرشت خودِ هنرمندی از سرزمین‌های سرد (کائوریسماکی فنلاندی) نیست، مردی که بیشتر از چهار دهه، از شرف؛ و حیثیت مردم معمولی، دفاع کرده است.
او قبل از هر چیزی؛ به هنرمند سه‌گانه‌ها، مشهور است. سه‌گانه هلسینکی؛ به احترام زادبومش است. سایه‌ها در بهشت، آریل (الهام از ویم وندرس) و دختر کارخانه کبریت‌سازی (متأثر از برسون) این سه‌گانه را شکل داده‌اند! سه‌گانه فنلاند (ابرهای شناور، مرد بدون گذشته، نورهایی در غروب) حمایتش از مردم؛ در دورانِ بحران اقتصادی است.
سه‌گانه‌ی پناهنده‌ها؛ دفاع از مردمِ بی‌پناه دنیاست. با فیلم «لو آور» می‌درخشد؛ و با «سوی دیگر امید»؛ به اوج می‌رسد. حتی؛ زمانیکه؛ مردم عراق؛ از ستمِ صدام، به فنلاند می‌گریختند، او از آنان به‌عنوان همشهری؛ دفاع کرد. سالها بعد؛ در قبال مردم آفریقا، سوریه و فلسطین؛ هم همین مرام را داشت. به‌گفته خودش؛ زمانی، آنها به ما پناه می‌آورند، زمانی دیگر؛ شاید، ما به آنها پناه ببریم؛ و این قاعده‌ی دنیاست!

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

* «منِ اجتماعی» در ادامه‌ی فرآیند «منِ فردی»  

روانکاوی شخصیت‌های کائوریسماکی؛ یکی از راه‌های شناختِ دنیای سینمایی اوست. آدم‌های فیلم؛ ادامه‌ی ذهن، روحیه؛ و نگرشِ خود کارگردان؛ و تبلور آن؛ در افراد، گونه‌های شخصیتی؛ و لایه‌های جامعه‌اند. همچنین؛ تجربه‌های شغلی وی؛ به شکلی چشمگیر؛ در این شخصیت‌ها، تکرار می‌شود.
کائوریسماکی؛ در سال‌های جوانی؛ به شیوه‌ای رنج‌آور؛ با شبح فقر؛ دست ‌و پنجه نرم می‌کرد؛ نمونه‌ی انسانی بدون آینده، که به خیل «آدمهای اضافی» جامعه؛ خواهد پیوست. سه شغل؛ و تجربه زیسته‌اش؛ در این حرفه‌ها؛ از زوال آینده احتمالی وی، حکایت داشت. مدتی به عنوان پیک، کار کرد. ایامی؛ شغلش، ظرفشویی در رستوران بود؛ دست‌آخر هم؛ در کِسوت آجرچین دیوار؛ یا کارگر ساده ساختمانی، زندگیش را می‌گذراند.
فیلمسازی را که یاد گرفت، خیلی با خودش، دنیا؛ یا تاریخ، با تعارف، برخورد نکرد! یکراست؛ به سراغ غول ادبی روس، رفت؛ شاهکار «جنایت و مکافات» را به فیلم درآورد! اثری که او را به شهرت جهانی رساند! کائوریسماکی؛ تجربه زیسته شغل خود (پیک) را از زندگی شخصی، بیرون کشید؛ او را به جای اَبَرشخصیت رُمان (رودیا راسکولنیکُف) کاشت. این؛ سرآغاز شخصیت‌پردازی وی؛ از تجربه‌های زیسته‌اش؛ در خلق آدمهای سینمایی بود.
اکثر شخصیت‌های او در ادامه‌ی سیر فیلمسازیش؛ در همین حال و هوا، شکل می‌گیرند.چنانکه؛ آدمهای «برگ‌های افتاده» هم بر همین روال، ساخته؛ و پرداخته می‌شوند. هولاپا، چند شغل کارگری را عوض می‌کند. دست آخر هم دنبال کارگری ساختمان (آخرین شغل کائوریسماکی) می‌گردد!
مورد آنسا از او هم پُر رنگ‌تر است. گویی او، برای تجربه‌ی همه شغل‌های پیشین کارگردان، ساخته شده است. «ظرفشوییِ رستوران» را با ظرافت پرداخت می‌کند؛ در یکی از صحنه‌ها هم؛ با فرغونی از کادر می‌گذرد، این نما نیز، یادآور شغل آخر خودِ کائوریسماکی است.

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

آنسا در حقیقت، ادامه‌ی رنج؛ و تجربه‌های زیسته‌ی کارگردان در بُعد زنانه است. زنی شریف و زحمتکش که حتی تصور واژه انحراف؛ به دنیای ذهنی او راه نیافته است. بت ذهنی او؛ چارلی چاپلین است. آخرین کلمه‌ای هم که در واپسین دیالوگ فیلم؛ بر زبان می‌آورد، چیزی جز چاپلین، نیست.
کائوریسماکی شخصیت روحی او را بر مبنای مدلِ یک چاپلین مونث، ساخته است. کاری که فدریکو فلینی؛ در فیلم «جاده»، انجام داد. با این تفاوت که کارگردان جاده، شخصیت جسمی نقش (مدلِ زنانه‌ی چاپلین) را ساخت. جلسومینا (جولیتا ماسینا) شخصیتی که در تاریخ سینما؛ به چاپلین مونث شهره شد، ابتدا راه رفتن چارلی (آدم آس و پاس/ ولگرد خیابانی) را در نقش، محور قرار داد. او با این تکنیک استانیسلاوسکی‌وار، به درون روح و روان شخصیت درام، حلول می‌کرد. آنگونه که به زیباترین شکل ممکن، جلوه اسطوره بازیگری (چاپلین) را در نهاد زنانه، بازسازی نمود. خودِ چارلی چاپلین؛ هنگام دیدن نقش جلسومینا، صدای گریه‌اش در فضای سالن پیچید.
با این تفاسیر، آنسا، زندگی ذهنی چاپلین و ادامه‌ی آن در نهادی زنانه است. اتفاقاَ؛ برداشتن همبرگر فاسد از سطل زباله (توسط آنسا) یادآور حقیقتی از زندگی سلطان کمدی (چاپلین) است. نورمن لوید؛ دوست نزدیکِ هیچکاک و چاپلین، به این بُعد عمیق  روانشاختی پرداخته است. او می‌گوید؛ چاپلین در فضای خانواده‌ای متلاشی‌شده (یک پدر معتاد فراری و مادری بستری در بیمارستان روانی) بزرگ شد. او؛ و برادرش می‌رفتند؛ و میوه‌های فاسد و گندیده بازار تره‌بار را می‌خوردند. اما هیچکاک؛ پسر یک معمار جا افتاده‌ی مطرح بود. بنابراین چاپلین، هیچ چاره‌ای نداشت؛ جز اینکه «یک جهان» را بسازد. درحالیکه، هیچکاک در تمام طول عمرش؛ تلاش کرد که بخشی از جهان ساخته شده‌ی پدر معمارش باشد. بر همین اساس؛ بعید نیست که استفاده‌ی کارگردان از استعاره‌ی همبرگر گندیده نیز؛ ارجاعی ضمنی به داستانِ میوه‌های گندیده باشد. کائوریسماکی باور داردکه چاپلین، آخرین ایستگاه سینماست! چراکه هیچ کس، مثلِ او زبان سینما را ساده نکرده است. شاید مخاطبان میلیاردی سینمای سلطان کمدی، بر باور کارگردان پرآوازه‌ی فنلاندی، مهر تأییدی بزنند.

*ارجاع‌های پُردامنه؛ در نتیجه‌ی دانش دانشنامه‌ای

هولاپا و مانسا؛ پس از اولین قرار (کافه) در قرار دوم (سینما) را محل دیدار خود، تعیین می‌کنند. انتخاب لوکیشن سینما؛ از سوی کارگردان؛ عمدی است. چون؛ یکی از مولفه‌های سبکی او (دانش دانشنامه‌ای) در آنجا، نهفته است. کائوریسماکی؛ این تکنیک را از گُدار، یاد می‌گیرد. خودِ مفهومِ دانش دایره المعارفی؛ از استاد مکتب مونتاژ (سرگئی آیزنشتاین) می‌آید.     
آیزنشتاین؛ این اصطلاح را بارها در نظریه‌هایش؛ به کار برده است. ضمن اینکه؛ او در استفاده از ماده خام سینما متاثر از (تئاتر کابوکی ژاپن) نقش تدوین (شعر هایکو ایدئوگرام) روایت (اولیس جیمز جویس) ساختار سینمایی (دیالکتیک هگل) بازیگری (تئاتر بیومکانیک مایرهولد) ژانر (تبلیغات) و… به همین شکل؛ رشته‌ای از هنرها و فلسفه؛ که از وی دایره‌المعارفی زنده می‌ساختند. این نوع نگاه؛ در جهان مدرنِ گُدار؛ به سوی ارجاع سینما به سینما، ارجاع سینما به ادبیات، فلسفه، تاریخ و… در خود فیلم می‌رود.
کائوریسماکی؛ بیشتر وامدار؛ از این نوع نگرش است. بنابراین؛ فیلمی که شخصیت‌های «برگ‌های افتاده» در لوکیشن سینما می‌بینند؛ «مردگان نمی‌میرند» ساخته دوست نزدیکش (جیم جار موش) است. اشتراک دنیاهای این‌دو کارگردان؛ زیاد است. شاید درادامه بحث؛ بتوان به گوشه‌هایی از آن، اشاره کرد. اما این نخستین ارجاع فیلم، به فیلمی دیگر؛ در دل روایت داستانی «برگ‌های افتاده» است.
مورد دوم؛ «روشنایی صحنه» چاپلین است؛ که چشمِ دوربین؛ با اصرار و ابرام روی پوستر آن در سینما، فوکوس دارد. همچنانکه؛ انگار در پلک‌زدنی سریع؛ روی پوستر فیلم پول (روبر برسون) مات می‌شود. برسون؛ این فیلم را بر پایه رمانی کوتاه؛ از دیگر غول ادبی روس (لئو تولستوی) با عنوان؛ کوپن‌ تقلبی، ساخت. «برخورد کوتاه» دیوید لین، دیگر نشانه تصویری روی دیوار است.
موارد بعدی؛ در دیالوگ‌ کاراکترهای کناری، می‌آید. جایی که دو تماشاگر سینما؛ (با ظاهر افراد بازنشسته؛ و دانش سینمایی بالا) از فیلم صحبت می‌کنند. اولی می‌گوید: «فکر می‌کردم؛ یادداشت‌های کشیش دهکده برسون؛ را می‌بینم» دومی جواب می‌دهد؛ به نظرم؛ فیلم «دسته جدا افتاده‌ها» از ژان لوک گُدار آمد!
«دست جدا افتاده‌ها» یادآور؛ ارجاعات سینمایی گسترده‌ی گُدار؛ و شاید یکی از مهمترین نمونه‌ها؛ در این زمینه است. گُدار؛ این فیلم را ملاقات آلیس در سرزمین عجایب؛ با فرانتس کافکا، دانسته است!

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

* جار موش نامی؛ همزادی در آن سوی دنیا!

چنانکه اشاره شد؛ نخستین ارجاع «برگ‌های افتاده» به اثری؛ از جیم جار موش است. جار موش؛ نماد کنونی سینمای مستقل آمریکاست؛ فیلمسازی؛ که او هم؛ سبکی مینی‌مالیستی دارد. این دو؛ در دنیای فیلمسازی «ژان پیر ملویل» به فصلی مشترک، می‌رسند. منتهی، جار موش؛ بافتِ «نوآر» سینمای ملویل را برمی‌دارد؛ و دنیای خود را با آن درهم می‌تند، اما کائوریسماکی؛ سمبل رنگ آبی؛ را از سینماگر شهیر فرانسوی؛ وام می‌گیرد. چنانکه؛ در فیلم جدید؛ نیز نماهای داخلی؛ محلِ کُنتراستِ دو رنگ قرمز؛ و آبی است. مُبل قرمزرنگ؛ و پیراهن سرخ آنسا، در تقابل با نورپردازی آبی؛ کنتراستی شاعرانه آفریده‌اند.
بین کائوریسماکی؛ و جیم جار موش؛ شباهت‌ها و تفاوت‌های دیگری هم هست. هر دو انسان‌هایی جدا افتاده و درونگرا می‌سازند. شخصیت‌های جارموش؛ اغلب سرگردانند. به دنبال معمایی ناشناخته؛ راهی سفری بدون مقصد می‌شوند! آدم‌هایی که اغلب؛ چمدانی، کیفی، ساکی، زنبیلی، پاکتی ، بُطری آب‌معدنی، یا یک ساز موسیقی (گیتار، ویلون و…) و… را با خود؛ به این‌سو؛ و آن‌سو، می‌برند.
اما، شخصیت‌های کائوریسماکی؛ در هلسینکی، حسی از غربت دارند. هوای سفر؛ در روحشان می‌دمد، ولی، در شهر خود می‌مانند. سرگردان نیستند؛ و برای بقا، مجبورند؛ تا مرز مُردن، کار کنند! تنها در یک مورد نادر (دختر کارخانه کبریت‌سازی) سرنوشتی دردناک (مرگ) دارند. آنهم، شاید؛ تاثیر ناخودآگاه؛ و روح جمعی ادبیات منطقه (مثلاً نمایشنامه‌های ایبسن؛ یا دخترک کبریت‌فروش/ هانس کریستین آندرسن) است.  
اما در درونگرایی (ویژگیِ مشترک با جارموش) مثل آدم‌های او، ساکت و بی‌هدف نیستند. ساکن‌اند؛ و در ثانیه‌ای با دیالوگ‌های تراش‌خورده و برق‌آسا؛ دنیایی تراژیک را در زبان می‌سازند. چنانکه؛ هنگام درگیری آنسا با هولاپا؛ به خاطر اعتیاد، اینگونه دیالوگ‌ها را می‌شنویم؛ یعنی تاریخچه‌ی یک خانواده، در چند واژه؛ دنیای چند آدم؛ با کمترین کلمات: «پدرم به خاطر اعتیاد به الکل مُرد. برادرم همینطور. مادرم هم از مرگ آنها دق کرد.»  
 

بزرگداشتِ حاشیه‌نشینان شریف/ جهانِ سینمایی آکی کائوریسماکی؛ در نگاهی به فیلم آخرش

۵۷۵۷

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

خبرآنلاین

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید.صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی.سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکریتحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صرافمرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود.تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 − یازده =