مژگان صیادی، مستندساز، در گفتوگو با خبرگزاری خبرآنلاین از دو پروژه متفاوت و انسانی سخن گفت؛ یکی دربارهی سگهایی که جان انسانها را نجات میدهند و دیگری درباره قتل و صلح در دل عشایر بختیاری. دو سوژه که با فاصلهای زیاد از یکدیگر، نمایی واقعی از بحران، فداکاری، سنت و خشونت را در قاب دوربین او ثبت کردهاند.
مستندی از قهرمانان بیصدا
صیادی با اشاره به مستند جدید خود که به سگهای زندهیاب میپردازد، گفت: «این فیلم درباره حیواناتی است که با وجود شرایط آسیبپذیر ایران در برابر بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و حتی جنگ، در خط مقدم نجات جان انسانها قرار میگیرند. مستند، بخشی از طرحهای تصویبشده مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در رابطه با جنگ ۱۲ روزه است.»
او با اشاره به مراحل تولید این مستند افزود: «تحقیقات و پژوهش اولیه به پایان رسیده، اما در حال حاضر درگیر چالش دریافت مجوز برای بازسازی صحنهها هستیم. امیدوارم بتوانیم فیلم را به موقع برای جشنواره سینماحقیقت آماده کنیم.»
این مستندساز با تأثر از تلف شدن دو قلاده سگ زندهیاب به نامهای «چارلی» و «آلوین» در جریان عملیاتهای نجات در جنگ ۱۲ روزه گفت: «هلال احمر برای تربیت و نگهداری این حیوانات، هزینه زیادی صرف میکند، اما ارزش جانهایی که نجات میدهند، غیرقابل اندازهگیری است.»
روایتی تکاندهنده از یک قتل و تلاش برای صلح
دومین پروژه صیادی، اما رنگ و بویی انسانیتر و پیچیدهتر دارد؛ مستندی درباره قتل یک جوان عشایر بختیاری و تلاش برای جلوگیری از قصاص. او درباره این اثر گفت: «ساخت این فیلم را دو سال پیش در منطقه بختیارنشین زاگرس، در استان خوزستان آغاز کردم. مستندی تکنفره است که با بودجه شخصی در حال ساخت است. قصه درباره جوانی است که به قتل رسیده و دو قاتل او از حدود ۸ سال قبل در زندان هستند. حالا کدخداها تلاش میکنند میان دو خانواده صلح برقرار کنند تا از چرخه خشونت جلوگیری شود.»
صیادی تأکید کرد که هدفش از ساخت این فیلم، مداخله در روند مصالحه نبوده بلکه صرفاً تماشاگر و راوی بحران است: «فیلم، مستندِ مشاهدهگر است. هرچند حضور دوربین ممکن است به آرامش جلسات کمک کرده باشد، اما تلاش کردم در تصمیم خانوادهها دخالت نکنم. من این پروژه را به درخواست برادر مقتول آغاز کردم و حاصلش دو سال زندگی در منطقه بختیارینشین و یک سال همراهی با خانواده مقتول است.»

او در پاسخ به این پرسش که آیا زنان مستندساز برای ساخت چنین فیلمهایی با دشواری بیشتری روبهرو هستند یا نه، صیادی پاسخی قابلتأمل داد: «در جوامع سنتی مثل جامعه بختیاری، اتفاقاً حضور یک کارگردان مرد با موانع بیشتری مواجه میشود. به دلیل زن بودن، خانوادهها راحتتر به من اعتماد کردند و این اعتماد باعث شد بتوانم به دل ماجرا بروم.»
او البته تأکید کرد که مشکل مشترک همه مستندسازان، صرفنظر از جنسیت، تأمین بودجه و سرمایه تولید است. با این حال، نگاه سنتی به زنان فیلمساز ممکن است موانع مضاعفی ایجاد کند.
دعوت به دور شدن از پایتخت
صیادی در ادامه با بیان اینکه سالها در بین لرها زندگی و فیلمسازی کرده است، گفت: «در شهرستانها مسائل زیادی وجود دارد که ظرفیت مستند شدن دارند؛ از مردسالاری و ازدواج اجباری گرفته تا استفاده خشونتبار از سلاح گرم. این مسائل به فرهنگ و حیات اجتماعی ایلات لطمه میزند و مستند میتواند در بازتاب و بررسی آنها مؤثر باشد.»
او با انتقاد از تمرکز فیلمسازی در تهران، توصیه کرد: «مستندسازها بهتر است از پایتخت فاصله بگیرند. در مناطق محروم، سوژههای دستنخورده بسیاری وجود دارد که ارزش مستندسازی دارند. هرچند کمبود زمان و بودجه چالشهای بزرگی هستند، اما پرداختن به این مناطق ضرورت دارد.»
صیادی همچنین از کاهش تعداد مستندسازان در سالهای اخیر ابراز نگرانی کرد و گفت: «بسیاری از مستندسازها از شهرستانها به تهران مهاجرت کردهاند یا حتی از کشور خارج شدهاند. این مسئله باعث شده با کمبود نیروی خلاق در این حوزه مواجه شویم و سوژههای مهم روی زمین بمانند.»
59243
نظرات کاربران