به گزارش اقتصاد آنلاین، محمد بیات: در حالی که تروئیکای اروپایی «شمشیر را از رو بسته است»، «تهران تایمز» در خبری مدعی شد که احتمالا در ماه جاری میلادی مذاکرات میان ایران و آمریکا با میانجیگری نروژ از سر گرفته خواهد شد. نروژ یکی از ۱۲۰ کشور جهان بود که تجاوز غیرقانونی رژیم صهیونیستی به خاک ایران را محکوم کرد. نکته کلیدی آن است که تنها ابزار باقی مانده در دست قدرتهای اروپایی، نه تنها دیگر «تهدید معتبری» علیه ایران محسوب نمیشود، بلکه میتواند سرآغاز کنار رفتن دائمی انگلیس، فرانسه و آلمان از مناقشه اتمی ایران باشد.
در شرایطی کنونی که اسرائیل تابوی حمله به ایران را شکسته و کمپین فشار حداکثری ترامپ به صورت هدفمند اقتصاد ملی ایران، به ویژه در حوزه صادران نفت به چین را هدف قرار داده است؛ فعال شدن مکانیزم ماشه و بازگشت قطعنامههای شورای امنیت صرفا زمینه برای بازگشت تحریمهای سازمان ملل و برخی نوسانات اقتصادی را علیه تهران فراهم خواهد کرد. مقامات عالی رتبه ایرانی صراحتا اعلام کردند که که اگر تروئیکای اروپایی در زمین آمریکا و لابی اسرائیل بازی کند و دست به این قمار خطرناک بزند، آنگاه تهران با بررسی گزینههای همچون کاهش چشمگیر روابط با آژانس بین المللی انرژی اتمی یا خروج از «ان.پی.تی» دست به مقابله به مثل خواهد زد.
با همان اندازه که فعال شدن مکانیزم ماشه هزینه بسیار کمتری برای ایران پیدا کرده، اروپاییها منافع بسیار زیادی در منطقه غرب آسیا و در روابط دوجانبه با تهران دارند که ممکن است به خطر بیافتد. طی 20 سال اخیر ایران صنعت هواپیماسازی، اتومبیل سازی، پتروشیمی، دانشگاهی، مواد غذابی، گردشگری و غیره ارتباط عمیقی با تهران داشته و همواره سعی کرده است زیر سایه تهدیدات و تحریمهای آمریکا، سهم خود را در بازار بزرگ ایران حفظ نماید.
. خروج یکجانبه ترامپ از برجام و به دنبال آن کمپین فشارحداکثری سبب شد تا تهران-بروکسل بیش از 5 سال برای احیای برجام و ایجاد کانالهای مالی امن مانند «اینستکس» تلاش کنند اما تمام این تلاشها با وضعیت «بن بست» مواجه شده و به نتیجه نرسید.
در این میان وقوع بحران اوکراین، تعلیق مذاکرات به امید «زمستان سخت» و در نهایت پخش شایعه کمک نظامی ایران به روسیه در حکم «زخم کاری» در روابط ایران با قدرتهای اروپایی بود. پس از این رخداد، تروئیکای اروپایی با همراهی دولت دموکرات آمریکا در جریان ناآرامیهای 1401 نخستین تنش جدی با ایران را آغاز کردند. میزبانی و حمایت از اپوزیسیون خارج نشین، ایجاد کمپین برای قرار دادن نام سپاه پاسداران در لیست سیاه، برنامه ریزی برای اخراج دیپلماتهای ایرانی و تلاش برای معرفی اپوزیسیون به عنوان نماینده واقعی آنها تلاش خطرناکی از سوی اروپا بود که با فروکش کردن اعتراضات به سرانجام نرسید.
امروز اما موقعیت اروپا بیش از گذشته در نظام بینالملل؛ به ویژه در پروندههای مهمی همچون جنگ تجاری، اوکراین، ایران، تایوان، غزه و غیره تضعیف شده و تقریبا به حاشیه رانده شده است. در حالی که آمریکا و روسیه در حال مذاکره بر سر بحران اوکراین و آینده این کشور اروپایی هستند، بروکسل و سایر قدرتهای قاره سبز نقش حداقلی در ایفای نقش جدی در جریان مذاکرات سیاسی دارند.مذاکرات مستقیم روبیو و لاوروف در سعودی و احتمال دیدار پوتین و ترامپ در آلاسکا بدون حضور کشورهای اروپایی نشان دهنده تغییر نظام بین المللی در آینده نزدیک است. در مناقشه اتمی ایران و آمریکا، این عمان بود که با خواست طرفین زمینه مذاکرات مسقط را فراهم و به نقش آفرینی در فرآیند این مذاکرات پرداخت. حتی زمانی که برخی از نشستهای سیاسی میان ایران و آمریکا در رم برگزار شد، این موضوع تنها با هدف کاهش فاصله سفر ویتکاف صورت گرفت و همچنان این سفارت عمان بود که از مذاکرات تهران- واشنگتن میزبانی میکرد! شاید در دو قرن اخیر هیچگاه قدرتهای اروپایی در چنین وضعیت متزلزل و حاشیهای در نظام بین الملل قرار نداشتند اما تغییر دوران جدید در حال این تثبیت این وضعیت تاریخی است.
اسرائیل پس از اعلام ضربالاجل قدرتهای اروپایی برای فعالسازی مکانیزم ماشه استقبال کامل کرده و از همان ابتدا تلاش گستردهای برای تسریع این روند به خرج داده است. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل این ضربالاجل را «فرصتی تاریخی برای جلوگیری از تثبیت ایران بهعنوان یک قدرت آستانه هستهای» خوانده است. گزارش رسانههای عبری حاکی از آن است که وزارت خارجه و سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل، به ویژه داوید بارنع در هفتههای اخیر تماسهای فشردهای با مقامات پاریس، لندن و برلین برقرار کردهاند که هدف اصلی آن، کوتاه کردن فرآیند تصمیمگیری اروپا و اعمال فشارهای موازی دیپلماتیک بوده است.
تلآویو در کنار رایزنیهای سیاسی، بهطور موازی در حوزه امنیتی نیز فعال بوده و سناریوهای تخریبی و سایبری علیه زیرساختهای هستهای و دفاعی ایران را با متحدان خود مرور کرده است. کارشناسان نظامی اسرائیل معتقدند که اگر فعالسازی ماشه با اقدامات میدانی همزمان شود، میتواند موجب کندی یا توقف بخشهایی از برنامه هستهای ایران شود. همچنین همکاری اطلاعاتی با آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه برای تکمیل اطلاعات و سنجش واکنشهای ایران، نشاندهنده یک هماهنگی چندلایه است که هدف نهایی آن نابودی یا تضعیف حداکثری برنامه اتمی در داخل خاک ایران است.
نظرات کاربران