میراث مردسالار/ امتداد چرخه خشونت
بازدید 4
0

میراث مردسالار/ امتداد چرخه خشونت

دختر با روبنده و چادری سیاه پا به خانه پدر می‌گذارد. پدر می‌گوید:«برو زیرزمین، کار قالی را تمام کن. مشتری همین حالا می‌رسد.»

دل دختر می‌لرزد. با تردید و نگرانی قدم به زیرزمین تاریک می‌گذارد. در گوشه‌ای از زیرزمین، جایی که اتاقکی نمور قرار دارد، چشمش به برادر کوچک‌ترش می‌افتد که با بیل مشغول کندن گودالی شبیه به قبر است. می‌ترسد، با صدایی لرزان می‌پرسد: «این چاله… برای من است؟ بابا می‌خواهد من را بکشد؟» پسر، بی‌اعتنا و خونسرد، سرش را بالا نمی‌آورد. فقط می‌گوید: «من چه می‌دونم… برو از خودش بپرس.»

تماشاگر هنوز از ماجرا سر درنیاورده، در دل هیجان فیلم فرو می‌رود. دختر با چشم‌هایی وحشت‌زده به اطراف نگاه می‌کند، انگار به دنبال روزنه‌ای برای نجات است. ناگهان می‌گریزد، خودش را به در خانه می‌رساند، اما دست‌های برادر او را می‌گیرد. لحظه‌ای بعد، پدر از راه می‌رسد و هر دو او را دوباره به زیرزمین می‌کشانند.

دختر تسلیم نمی‌شود. درهای زیرزمین را محکم می‌بندد. پدر ابتدا با فریب می‌کوشد او را وادار به باز کردن در کند، اما وقتی ناکام می‌ماند، در را می‌شکند و بر سر او فرود می‌آید. دختر دوباره می‌گریزد، ولی در زیرزمین کوچک خانه پدری، راهی برای فرار نیست. پدر او را بر زمین می‌کوبد. دختر تقلا می‌کند، فریاد می‌زند، دست و پا می‌زند. پدری که هیچ نشانی از مهر و عطوفت در سیمایش نیست، پس از چند بار تلاش، پارچه‌ای را روی صورت دختر می‌کشد. دختر از زیر پارچه جیغ می‌زند. پدر دست بر دهان او می‌فشارد و به پسر نوجوانش می‌گوید: «پای خواهرت را بگیر»… بعد با لحن دستوری می‌گوید: «بزن! خلاصش کن… گناه داره!»

پسر، بی‌اختیار، سنگی را از گوشه زیرزمین برمی‌دارد. برای چند ثانیه گیج و سرگردان می‌شود، با تردید، ضربه‌ای آرام فرود می‌آورد. پدر فریاد می‌زند: «محکم‌تر!»

این بار سنگ با قدرت بیشتری بر سر دختر فرود می‌آید. خون از زیر پارچه جاری می‌شود و بر کف سرد زیرزمین راه باز می‌کند. تقلاها فروکش می‌کند، فریادها خاموش می‌شود و سکوتی مرگبار فضای زیرزمین خانه را پر می‌کند.

کلب‌حسن با یاری پسرش محتشم، دخترش ملوک را کشته است. برای لحظه‌ای کوتاه اشک بر گونه‌اش می‌لغزد، اما خیلی زود به خود می‌آید. هر لحظه ممکن است کسی وارد شود، همسرش، دخترانش یا حتی مشتری‌ای که برای قالی رفو شده قرار بود بیاید. با شتاب خاک را بر جسد بی‌جان می‌ریزند، سنگ‌ها را دوباره سر جای خود می‌گذارد و سطح زمین را با سیمان می‌پوشاند. گور دختر در دل همان خانه جاودانه می‌شود.

این آغاز فیلم «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری است. روایتی سیاه از جنایتی که نه‌تنها جان یک دختر را می‌گیرد، بلکه زخمی تاریخی را بر روان یک خانواده و در مقیاسی وسیع‌تر، بر جامعه‌ای مردسالار و سنت‌زده حک می‌کند. فیلمی درباره قتل‌های ناموسی، خشونت خانگی و زن‌ستیزی است. موضوعاتی تلخ و فراگیر در ایران که ده سال تمام، همین اثر را در محاق توقیف نگه داشت.

اکنون که دوباره امکان تماشای «خانه پدری» در یک پلتفرم سینمایی فراهم شده است، جای این پرسش است که واقعا چرا یک فیلم اجتماعی که به بازتاب واقعیتی انکارناپذیر از جامعه پرداخته، باید یک دهه از نگاه مردم پنهان بماند و توقیف شود؟ کدام واقعیت این فیلم تا این حد برای نهادهای تصمیم‌گیرنده آزاردهنده بوده که اجازه اکرانش را نمی‌دادند؟

فیلم با یک قتل ناموسی آغاز می‌شود. قتلی سرشار از خشونت با چاشنی پنهانکاری عمیق. پنهانکاری‌ که همچون سایه‌ای سیاه، نسل به نسل ادامه می‌یابد و زندگی همه اعضای یک خانواده را در حصار خود می‌گیرد.

«خانه پدری» داستان یک خانواده سنتی ایرانی را روایت می‌کند که در بستر چند دهه و در هر مقطع زمانی، درِ همان خانه گشوده می‌شود و می‌بینیم چندین سال گذشته، اما دوباره به همان زیرزمین و همان راز سر به مهر بازمی‌گردیم. با هر بار باز شدن در، بازیگران در قالب سنین و نسل‌های تازه ظاهر می‌شوند، اما خشونت و مردسالاری همچنان پابرجاست، حتی اگر کم‌رنگ شده باشد. انگار که یک میراث اکتسابی برای مردان خانواده است.

شخصیت «کلب‌حسن» (مهران رجبی) که آغازگر جنایت است، خلقیات خود را به پسرش «محتشم» منتقل می‌کند. شخصیتی که در جوانی با بازی ناصر هاشمی و در میانسالی با بازی مهدی هاشمی تصویر می‌شود. این روحیات بیمار، تنها به محتشم محدود نمی‌ماند و به پسران دیگر خانواده نیز سرایت می‌کند. در ادامه حتی «ناصر» با بازی شهاب حسینی، فرزند محتشم، وقتی مجبور می‌شود استخوان‌های عمه‌اش را از زیرزمین خانه بیرون بیاورد تا راز خانواده پیش از تخریب و بازسازی خانه برملا نشود، همان چرخه تکراری خشونت و پنهانکاری را بازآفرینی می‌کند.

«خانه پدری» تصویری است از چرخه موروثی خشونت، از سنت‌های پوسیده‌ای که نسل به نسل منتقل می‌شوند و از پنهانکاری‌هایی که حقیقت را زیر خروارها خاک و سنگ مدفون می‌کنند. شاید همین آینه‌گی تلخ و صریح، دلیلی بود که این فیلم برای سال‌ها در حاشیه توقیف ماند.

قتل‌های ناموسی؛ آینه‌ای از بحران جامعه و سیاست در ایران

اکنون به بهانه نمایش دوباره این فیلم در یک پلتفرم سینمایی، فرصتی به دست آمده تا به موضوع قتل‌های ناموسی در ایران بپردازیم که یکی از تلخ‌ترین و دردناک‌ترین مسائل اجتماعی کشور است. این قتل‌ها ریشه در ساختارهای سنتی، فرهنگی و حقوقی ایران دارند و معمولاً توسط اعضای خانواده ـ پدر، برادر، همسر یا دیگر بستگان نزدیک ـ علیه زنان و دختران انجام می‌شوند، با این ادعا که قربانی «ناموس خانواده» را لکه‌دار کرده است.

آمار رسمی و دقیق درباره قتل‌های ناموسی وجود ندارد، چون بسیاری از این پرونده‌ها در دسته‌بندی‌های «اختلاف خانوادگی» یا «قتل عمد» ثبت می‌شوند و عنوان «ناموسی» به آنها داده نمی‌شود. با این حال، پژوهش‌های مستقل و گزارش‌های پراکنده نشان می‌دهند که قتل‌های ناموسی سهم قابل توجهی از قتل‌های خانوادگی در ایران دارند، به‌ویژه در استان‌هایی مانند خوزستان، کرمانشاه، سیستان و بلوچستان، کردستان و هرمزگان.

این قتل‌ها که از سالیان دور تاکنون ادامه داشته‌اند، علاوه بر ابعاد فردی، ریشه‌های عمیق اجتماعی و فرهنگی دارند و نشان‌دهنده ساختارهای نابرابر و پدرسالارانه‌ای هستند که همچنان بر زندگی زنان ایرانی سایه افکنده‌اند.

سنت و شایعه جان زنان را تهدید می‌کند

یکی از ریشه‌های اصلی قتل‌های ناموسی، ساختار پدرسالارانه‌ای است که کنترل بدن و رفتار زنان را حق مردان می‌داند و آن را بخشی از «ناموس» خانواده می‌شمارد. سنت‌های قبیله‌ای نیز نقش مهمی در تثبیت این باورها دارند. در برخی مناطق، قتل برای «پاک کردن ننگ» از خانواده به شکل قانونی یا اجتماعی مشروعیت می‌یابد. علاوه بر این فشار اجتماعی و شایعات نیز عامل مهم دیگری هستند؛ گاهی زنان بدون هیچ مدرک و اثباتی، تنها به دلیل شایعه یا گمانه‌زنی قربانی می‌شوند.

نقش قوانین نیز در این میان بسیار تعیین‌کننده است. قانون مجازات اسلامی در ماده ۳۰۱، پدر یا جد پدری را در صورت قتل فرزند دختر از قصاص معاف می‌کند. این خلأ جدی حقوقی، زمینه را برای وقوع قتل‌های ناموسی فراهم می‌کند. مجازات‌های جایگزین مانند دیه یا چند سال حبس نیز معمولاً بازدارندگی کافی ندارند و نمی‌توانند چرخه خشونت را متوقف کنند.

اما در این میان یک مسئله مهم دیگر وجود دارد. این قتل‌ها نه فقط جان زنان را می‌گیرند، بلکه باعث ایجاد رعب و سکوت در جامعه زنان و تقویت چرخه خشونت خانگی می‌شوند. خانواده‌ها و حتی بعضی جوامع محلی به جای محکوم کردن قاتل، او را تحسین می‌کنند یا دست‌کم توجیه می‌کنند. می‌توانیم برای نمونه به ماجرای رومینا اشرفی (۱۳ ساله، گیلان، ۱۳۹۹) که پدرش با داس او را کشت، اشاره کنیم که واکنش‌های بسیار زیادی را برانگیخت. یا قتل مونا حیدری (۱۷ ساله، اهواز، ۱۴۰۰) به دست شوهرش که به‌دلیل شدت خشونت و انتشار تصاویر هولناک، بسیار تکان‌دهنده بود.

قتل‌های ناموسی به نمادی از تضاد میان جامعه مدرن، حکومت و سنت‌های مردسالار تبدیل شده‌اند. هر بار که پرونده‌ای مانند «رومینا» یا «مونا حیدری» رسانه‌ای می‌شود، خشم عمومی و درخواست اصلاحات قانونی و فرهنگی در جامعه ایجاد می‌گردد. با این حال مسئولان به جای پاسخ اصلاحی، معمولاً با سرکوب فعالان حقوق زنان و محدود کردن فضای رسانه‌ای واکنش نشان می‌دهند. اقدامی که به جای کاهش بحران، اعتماد عمومی را بیشتر به چالش می‌کشد.

صد البته که قتل‌های ناموسی در ایران صرفاً محصول سنت یا خانواده‌های خاص نیستند. ضعف جامعه مدنی و ناتوانی آن در حمایت از حقوق زنان نیز نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. سازمان‌های مردم‌نهاد که می‌توانند با آموزش و آگاهی‌بخشی جلوی این جنایت‌ها را بگیرند، اغلب تحت فشار هستند یا مجوز فعالیت مستقل دریافت نمی‌کنند، و این خلأ نهادی به تداوم چرخه خشونت دامن می‌زند.

زخم قتل‌های ناموسی نسل‌ها را درگیر می‌کند

فیلم «خانه پدری» یکی از آثار مهم و تأثیرگذار سینمای ایران است که با نگاهی جسورانه به سراغ موضوع حساس و واقعی قتل‌های ناموسی می‌رود. کیانوش عیاری در این فیلم نشان می‌دهد که مرگ یک زن به دلایل به‌اصطلاح «ناموسی»، تنها یک حادثه فردی یا خانوادگی نیست، بلکه تبدیل به یک زخم می‌شود که دهه‌ها ادامه می‌یابد و چندین نسل را درگیر خود می‌کند.

داستان فیلم در یک بازه هفتاد تا هشتاد ساله روایت می‌شود و ما می‌بینیم که چگونه یک جنایت پنهان، همچون سایه‌ای سنگین بر زندگی اعضای خانواده باقی می‌ماند. درواقع فیلم به ما یادآور می‌شود که قتل‌های ناموسی، نه‌تنها جان زنان را می‌گیرند، بلکه امکان زیست مدنی و اجتماعی سالم را نیز نابود می‌کنند.

نکته مهم «خانه پدری» این است که در گذر سال‌ها، زنان خانواده و نسل‌های بعدی اگر چه در برابر آن قتل، خاموش می‌مانند و آن را در محله و اطرافیان پخش نمی‌کنند، اما حداقل با صراحت این قتل  را محکوم کرده و تلاش می‌کنند در برابر چرخه خشونت و پنهانکاری خانوادگی مقاومت نشان دهند.

فیلم همچنین تصویری عمیق از ساختار مردسالارانه جامعه ایرانی ارائه می‌دهد. ساختاری که با سنت‌های سخت‌گیرانه و قوانین تبعیض‌آمیز، خشونت علیه زنان را بازتولید می‌کند. عیاری به‌خوبی نشان می‌دهد که چنین نظام فکری و حقوقی نه‌تنها زنان، بلکه جوانان جامعه را نیز از خود دور می‌سازد و به‌مرور مشروعیت خود را از دست می‌دهد. «خانه پدری» به‌جای آنکه تنها قصه یک خانواده باشد، آینه‌ای از واقعیت اجتماعی است. واقعیتی تلخ که هشدار می‌دهد تا زمانی که چرخه خشونت و مردسالاری ادامه دارد، جامعه همواره زخمی و بی‌اعتماد باقی خواهد ماند.

زیرزمین خانه پدری؛ نماد سایه‌های مردسالاری بر نسل‌ها

زیرزمین خانه پدری می‌تواند نمادی از جامعه‌ای باشد که ظاهراً مردم‌سالار است، اما هر لحظه در آن ممکن است تلخی و خشونت رخ دهد. همین فضاست که سال‌ها بعد، «کلب معصومه» (با بازی نازنین فراهانی) وقتی حقیقت تلخ مرگ دخترش ملوک را درمی‌یابد، همان‌جا و در کنار مزار دخترش جان خود را از دست می‌دهد.

یا دختر دیگر محتشم، زمانی که به اجبار باید با مردی هم‌سن پدرش ازدواج کند، تریاک پدربزرگش را فرو می‌بلعد و تلاش می‌کند خودکشی کند، اما نجات می‌یابد. این زیرزمین کم‌کم به فضایی وهمناک و ترسناک بدل می‌شود. مکانی که در آن سنت‌ها و باورهای مردسالارانه، سایه خود را بر زندگی نسل‌ها گسترده‌اند.

کلب‌حسن، بزرگ خانواده بر این اعتقاد بود که لکه ننگ بی‌آبرویی دخترش تنها با مرگ پاک می‌شود. اما این ایده با گذشت نسل‌ها رنگ می‌بازد و با مقاومت و محکومیت زنان خانواده مواجه می‌شود. انگار نگاه زنان در برابر مردان قرار می‌گیرد و در طول چند نسل، تقابلی دائمی برای مبارزه با این تفکر شکل می‌گیرد.

زیرزمین خانه پدری، بیش از یک مکان به نمادی تبدیل می‌شود از خشونت مردسالارانه، رازهای دفن‌شده و تلاش زنان برای زنده نگه داشتن عدالت و حقیقت در برابر ظلم تاریخی خانواده و جامعه.

*روزنامه‌نگار

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

خبرآنلاین

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید.صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی.سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکریتحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صرافمرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود.تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + 17 =