وقتی عشق و روابط انسانی سانسور می‌شوند، تنها خشونت باقی می‌ماند
بازدید 2
0

وقتی عشق و روابط انسانی سانسور می‌شوند، تنها خشونت باقی می‌ماند

ریحانه اسکندری: در سال‌های اخیر، سبد محتوای نمایش خانگی در ایران تغییرات قابل توجهی داشته است؛ تغییراتی که به‌خصوص در ژانر جنایی و معمایی، نمود پررنگ‌تری پیدا کرده‌اند. از «پوست شیر» و «زخم کاری» گرفته تا آثاری چون «وحشی» یا «جان‌سخت»، همه در یک ویژگی مشترک‌اند: خشونت. این خشونت نه‌فقط در بستر داستان، که در لحن، تصویر و روابط شخصیت‌ها هم جاری است؛ تا جایی که گاهی مخاطب از خود می‌پرسد چرا باید در اوقات فراغت، این حجم از خون، خشم و انتقام را تماشا کند؟

با این حال، آمارها و واکنش‌ها نشان می‌دهد که همین آثار پر از صحنه‌های خشن، بیشترین مخاطب را به خود جذب کرده‌اند. پرسشی که در این میان مطرح می‌شود این است که چرا جامعه امروز چنین عطشی به تماشای خشونت دارد؟ آیا این آثار صرفاً بازتابی از وضعیت پرتنش جامعه‌اند یا خود به چرخه بازتولید خشونت در واقعیت دامن می‌زنند؟ و از سوی دیگر، آیا در حوزه فرهنگ‌سازی، نظارت و رده‌بندی سنی، کار درستی برای کنترل این روند و دور نگاه داشتن کودکان و نوجوانان از چنین محتواهایی انجام شده است؟

برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها و بررسی روان‌شناسانه پدیده «خشونت در آثار نمایشی»، به سراغ فاطمه موسوی ویایه، جامعه‌شناس، عضو انجمن جامعه‌شناسی و پژوهشگر مسائل اجتماعی رفتیم.  

مخاطبی که انتخاب دیگری جز تماشای خشونت ندارد 

فاطمه موسوی ویایه، در ابتدای گفت‌وگو در مورد این افزایش خشونت و این‌که آیا سلیقه‌سازی رخ داده است یا نه اظهار کرد: « اگر مسئله این است که آیا جامعه ما دچار نوعی خشونت سرخورده است که آثاری با محوریت خشونت را انتخاب می‌کند؟ باید بگویم که من این را کاملا تایید نمی‌کنم. چون به طور کلی در نمایش خانگی و سینمای ما واقعاً حق انتخاب چندانی وجود ندارد. پس مخاطب هر آن‌چیزی که هست را تماشا می‌کند.»

او ادامه داد: «در ادبیات رسانه‌ای جهان، دو موضوع همواره بسیار پرمخاطب بوده است؛ نخست موضوعاتی که مبتنی بر خشونت هستند. برای مثال داستان‌های معمایی، اکشن، داستان‌های جنگ و حتی ژانر وحشت. در این آثار خشونت حضوری جدی دارد. از نظر بسیاری از مخاطبان، تماشای چنین آثاری نوعی تخلیه روانی محسوب می‌شود؛ به این معنا که بیننده با دیدن خشونت، انگار این تمایل را در خود کنترل می‌کند یا به پایان می‌رساند. البته در برخی موارد، به خصوص در مورد نوجوانان وقتی این خشونت بیش از اندازه تماشا می‌شود، ممکن است مخاطب حتی به سمت اعمال خشونت در زندگی واقعی سوق داده شود.»

نمایش خشونت در آثار نمایش خانگی ناشی از خواست و تمایل جامعه نیست. بلکه صرفاً به این دلیل است که موضوع دیگری برای پرداختن باقی نمانده است. وقتی طنز، روابط انسانی و عشق جایی در این تولیدات ندارند، آن‌چه باقی می‌ماند خشونت است. اما این به معنای بازتولید خشونت در جامعه نیست 

این جامعه‌شناس با اشاره به موضوع دوم خاطرنشان کرد: «موضوع دیگری که در تولیدات رسانه‌ای همواره بسیار پرطرفدار است، موضوعاتی است که مبتنی بر امیال و غرایز لذت‌طلبانه هستند؛ حال چه در قالب ملایم و زیبا مانند عشق و رمانس، و چه به‌طور مستقیم‌تر درباره روابط جنسی. اما مسئله اینجاست که در جامعه ایران، به دلیل وجود سانسور و محدودیت‌ها، این بخش اساساً امکان بروز و نمایش ندارد. شما دیده‌اید که حتی اگر صحنه‌ای از نگاه عاشقانه زن و مرد یا گرفتن دست یکدیگر در اثری نشان داده شود، بلافاصله این بحث مطرح می‌شود که این اشاعه فحشاست و خارج از سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی است. دیدید که با یک نگاه عاشقانه بین دو بازیگر نقش زن و شوهر در سریال «سووشون» چه اتفاقاتی رخ داد. بنابراین اساساً در این شرایط برای مخاطب انتخابی باقی نمی‌ماند. در نتیجه، هم برای تولیدکننده و هم برای بیننده، تنها خشونت و درامی که مبتنی بر روابط انسانی است باقی می‌ماند.»

موسوی در ادامه تأکید کرد: «نکته دیگری که باید توجه داشت این است که نمایش خشونت همواره در راستای ترویج خشونت نیست. همان‌طور که این موضع درباره آثار رمانتیک یا حتی صحنه‌های بی‌پرده روابط جنسی مطرح است؛ هدف این صحنه‌ها لزوماً تحریک و برانگیختن تمایلات جنسی مخاطب نیست. اتفاقاً ما گاه با صحنه‌هایی مواجهیم که مثلاً پنج دقیقه به‌طور کامل به نمایش تمایلات افراد می‌پردازند، اما هدف آن برانگیختن لذت در بیننده نیست.»

وقتی عشق و روابط انسانی سانسور می‌شوند، تنها خشونت باقی می‌ماند
فاطمه موسوی ویایه – جامعه‌شناس، عضو انجمن جامعه‌شناسی و پژوهشگر مسائل اجتماعی

در ادامه این جامعه‌شناس با اشاره به تاثیر واقعی برخی صحنه‌ها بر روان مخاطب گفت: «اگرچه در برخی فیلم‌های سال‌های اخیر شاهد صحنه‌هایی طولانی، حتی تا ده دقیقه بوده‌ایم، اما برآیند چنین صحنه‌هایی برای بیننده، برانگیخته شدن تمایلات جنسی نیست. اتفاقاً آن‌چه برانگیخته می‌شود حس ترحم، خشم، درک شرایط و همدلی با فرد قربانی است. این آثار نشان می‌دهند بسیاری از افسانه‌هایی که درباره تجاوز وجود دارد نادرست هستند. یعنی برخلاف تصور، مسئله صرفاً یک میل برانگیخته نیست؛ بلکه نشان می‌دهد این موضوع بیشتر به کنترل، اعمال قدرت و خشونت علیه فردی بی‌دفاع برمی‌گردد. حتی نمایش استیصال و التماس قربانی نیز بخشی از آن است که اتفاقاً باعث کنار رفتن بسیاری از این اسطوره‌ها می‌شود و از این منظر می‌تواند مفید باشد. با این حال، در تولیدات نمایش خانگی در ایران چنین امکانی وجود ندارد. اینجا حتی بر سر پوشش، نوع لباس یا گرفتن دست یکدیگر حساسیت وجود دارد و در نتیجه تمام داستان‌هایی که بر پایه درام عاشقانه و روابط انسانی شکل می‌گیرند، اساساً جایی ندارند. تنها آن دسته از روایت‌ها که بر خشونت یا تعارفات مبتنی هستند، پذیرفته می‌شوند. بنابراین فیلم‌سازان و فیلمنامه‌نویسان هم ناگزیر در همان حوزه مانور می‌دهند. در نتیجه بیننده تنها دو انتخاب دارد: یا اساساً نبیند. مانند خود من که دیگر این آثار را نمی‌بینم، یا اگر بخواهد ببیند، با چنین آثاری مواجه خواهد شد.»

نمایش خشونت در آثار نمایش خانگی ناشی از خواست و تمایل جامعه نیست 

فاطمه موسوی ویایه در ادامه اظهار کرد: «این‌که گفته می‌شود جامعه ما خشونت را انتخاب می‌کند، دقیق نیست. اتفاقاً وقتی جامعه‌ای به‌شدت به سمت کمدی گرایش دارد و برخلاف نمایش خانگی در سینما فقط آثار کمدی پرفروش هستند، این نشان‌دهنده نیاز آن جامعه است. اگر نگاهی به سال‌های اخیر بیندازیم، بسیاری از کمدی‌های آبکی و سطحی با استقبال مواجه شده‌اند. بازیگرانی چون رضا عطاران یا پژمان جمشیدی نمونه‌هایی از این جریان هستند که در هر اثری باشند دیده می‌شود. دلیل آن هم روشن است: جامعه نیاز دارد برای چند ساعت با پناه بردن به اثری ساده و صرفاً خنده‌آور، واقعیت دردناک زندگی روزمره‌اش را فراموش کند. به همین دلیل است که گرایش به کمدی‌های سطحی دیده می‌شود، نه لزوماً گرایش به خشونت.»

او افزود: «در کشورهای غربی، وقتی مخاطب دچار ملال روزمرگی و  به دنبال هیجان است، به سراغ فیلم‌هایی می‌رود که در آن تخیل و فانتزی بسیار پررنگ است؛ فیلم‌هایی با اکشن‌های پرهیجان، پر از آدرنالین، سقوط هواپیما، حمله زامبی‌ها یا روایت‌هایی از سوپرهیروها. چنین آثاری تخیل را تحریک می‌کنند و نوعی هیجان به مخاطب می‌دهند. اما در جامعه ما، که تحت تأثیر مستقیم خشونت و ناامنی روانی در زندگی روزمره قرار دارد، وضعیت متفاوت است. شخصاً هر صبح که بیدار می‌شوم، با خودم می‌گویم امروز چه خبر خواهد شد؟ کجا آتش‌سوزی رخ داده؟ قیمت دلار چه‌قدر تغییر کرده؟ یا چه جنگ و بحرانی در راه است؟ این ناامنی روانی سال‌هاست وجود دارد و مدام هم به ما القا می‌شود که در «برهه حساس کنونی» هستیم. در چنین شرایطی، جامعه به پناه بردن به طنز مبتذل روی می‌آورد؛ طنزی که متأسفانه در سال‌های اخیر بیشتر رنگ و بوی جنسی و کنایه‌های دوپهلو به خود گرفته است.»

این پژوهشگر اجتماعی تأکید کرد: «در نتیجه، نمایش خشونت در آثار نمایش خانگی ناشی از خواست و تمایل جامعه نیست. بلکه صرفاً به این دلیل است که موضوع دیگری برای پرداختن باقی نمانده است. وقتی طنز، روابط انسانی و عشق جایی در این تولیدات ندارند، آن‌چه باقی می‌ماند خشونت است. اما این به معنای بازتولید خشونت در جامعه نیست.»

وقتی عشق و روابط انسانی سانسور می‌شوند، تنها خشونت باقی می‌ماند
خشونت در آثار نمایشی

او در ادامه گفت: «امروز اگر دقت کنید، میزان تماشای آثار خارجی در ایران  از سریال‌های کمدی آمریکایی مثل «فرندز» تا آثار جدیدتر یا سریال‌های کره‌ای بسیار بالاست. دوبله‌های آسان، زیرنویس‌های فراگیر و دسترسی گسترده به این آثار نشان می‌دهد مخاطب ایرانی به دنبال پاسخ به نیازهای واقعی‌اش است. این سریال‌ها بر پایه ملودرام، روابط عاشقانه و قصه‌های انسانی بنا شده‌اند و دقیقاً به همین دلیل هم پاسخ‌گوی جامعه‌اند. بنابراین باید توجه داشت که آن‌چه امروز در نمایش خانگی ایران با محوریت خشونت تولید می‌شود، الزاماً بازتاب انتخاب جامعه نیست.»

رهاشدگی والدین نسبت به نسل جدید، پیامدهای جدی در آینده خواهد داشت

بحث دیگری که مطرح است به رده‌بندی سنی فیلم‌ها بازمی‌گردد. آیا این رده‌بندی‌ها واقعاً تحت نظارت جدی قرار دارند؟ و اساساً آیا فرهنگ‌سازی لازم در این زمینه اتفاق افتاده است؟ آن هم در شرایطی که بسیاری از خانواده‌ها هنوز حساسیت چندانی نشان نمی‌دهند و کودکان هم به راحتی به محتوای نامناسب دسترسی پیدا می‌کنند. در بخش پایانی گفت‌وگو، فاطمه موسوی در این مورد گفت: «بیست سال پیش مشکل اصلی ما تلویزیون بود که طیف گسترده‌ای از بچه‌ی هفت‌ساله تا فرد هفتادساله، همگی مخاطب یکسان آن محسوب می‌شدند. حالا اینکه از چند سال قبل رده‌بندی سنی به‌عنوان یک اصل در سینما و نمایش خانگی لحاظ شده، قدم بسیار مثبتی است. اما باید توجه داشت که این تنها گام نخست است. گام‌های بعدی نیازمند آموزش خانواده‌ها و جدی گرفتن نقش والدین است.»

او توضیح داد: «واقعیت این است که چانه‌زدن با بچه‌ها کار آسانی نیست. من خودم پسر پانزده‌ساله دارم و طبیعی است که بعضی وقت‌ها به‌صورت پنهانی فیلم‌هایی را دیده که مناسب سنش نبوده است. اینجاست که نقش خانواده پررنگ می‌شود. خانواده باید نه با برخورد قهری، بلکه با گفت‌وگو و همراهی به بچه‌ها کمک کند. خیلی وقت‌ها ما کنار هم فیلم می‌بینیم و وسط یا آخر آن درباره موضوعاتش صحبت می‌کنیم. همین گفت‌وگوها هم جنبه آموزشی دارد، هم باعث می‌شود فرزند یاد بگیرد فیلم را تحلیل کند و متوجه شود چه چیزی مناسب او هست و چه چیزی نه.»

موسوی ویایه ادامه داد: «اما مشکل اصلی این است که متأسفانه در جامعه ما بسیاری از نهادهای رسمی مشروعیت و اعتبار خود را از دست داده‌اند. به همین دلیل حتی وقتی سخن درستی هم گفته می‌شود، خانواده‌ها آن را چندان جدی نمی‌گیرند. همین مسئله باعث رهاشدگی بچه‌ها در استفاده از ابزارهای دیجیتال شده است. من بارها دیده‌ام کودکی شش‌ساله گوشی هوشمند در دست دارد و بدون هیچ محدودیتی به فروشگاه‌های آنلاین می‌رود و هر بازی یا برنامه‌ای را دانلود می‌کند. در حالی که حداقل باید قانونی وجود داشته باشد که زیر سیزده‌ساله‌ها به‌هیچ‌وجه امکان دانلود مستقل نداشته باشند. در بسیاری از کشورها، والدین می‌توانند با تنظیم حساب‌های کاربری فرزندشان یا استفاده از ابزارهای نظارتی، محدودیت‌هایی در زمینه محتوا و ساعت استفاده اعمال کنند. ما هم زمانی از چنین ابزارهایی برای پسرم استفاده کرده‌ایم. اما در ایران این مسئله چندان جدی گرفته نمی‌شود.»

او تأکید کرد: «این رهاشدگی والدین نسبت به نسل جدید، پیامدهای جدی در آینده خواهد داشت. شاید آثارش را ده یا بیست سال بعد ببینیم. بنابراین نیازمند آموزش و آگاهی‌بخشی مستمر به خانواده‌ها هستیم. البته من خود را متخصص حوزه جامعه‌شناسی کودک نمی‌دانم و قطعاً کارشناسان این حوزه بهتر می‌توانند نظر بدهند، اما تجربه زیسته من نشان می‌دهد هنوز جای کار بسیار است.»

۵۹۲۴۴

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

خبرآنلاین

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید.صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی.سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکریتحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صرافمرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود.تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

12 + یک =