فرانسیس فورد کاپولا: بیایید خیلی جدی نباشیم
بازدید 98
0

فرانسیس فورد کاپولا: بیایید خیلی جدی نباشیم

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فرانسیس فورد کاپولا نیازی به معرفی ندارد. به‌عنوان شیر هالیوود نو، سیر کاری حرفه‌اش کاملاً شناخته‌شده و معلوم است. از کار با راجر کورمان تا اولین فیلم‌هایش در دهه‌ی ۱۹۶۰ و بعد دریافت اسکار برای فیلمنامه‌ی «پاتن» (۱۹۷۰) و موفقیت بی‌نظیر جهانی «پدرخوانده» در ۱۹۷۲، او حرفه‌ای منحصربه‌فرد برخلاف گرایش هالیوود ساخت که دورانی قابل‌توجه در تاریخ فیلمسازی را تعریف کرد.

به گزارش هم میهن، در سال ۱۹۶۹ او امریکن زوتروپ را راه‌اندازی کرد که کمپانی خودش و جدا از هالیوود بود. خطراتی که او برای ساختن «اینک آخرالزمان» (۱۹۷۹) خارج از استودی‌ها به جان خرید، باعث شد که برچسب شورشی به او زده شود و به‌عنوان خاری در چشم صنعتی باشد که با فیلم‌های پرفروش، کم‌خطر و خوشایند مردم راحت‌تر بود تا فیلم‌هایی با چشم‌اندازهای اصیل و گران‌قیمت.  کاپولا که حالا ۸۵ ساله است، از زمان «اینک آخرالزمان» چهار فیلم دیگر هم ساخته است.

او و همسر فقیدش النور، فیلمساز مستقل، خانواده‌ای فیلمساز را ایجاد کردند که شامل فرزندان‌شان سوفیا و رومان می‌شود. بسیاری از فیلم‌های دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ او مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته‌اند، زیرا او نسخه‌های کامل و کامل‌تری از آن‌ها را در سال‌های اخیر در سینماها عرضه کرده است و کارخانه‌ی نوشیدنی او به‌قدری بازدهی مالی خوبی داشته که از آن برای تأمین بودجه‌ی «مگالوپلیس» استفاده کرده است.

این اولین فیلم جدید او در ۱۳ سال اخیر است؛ حماسه‌ای آینده‌گرایانه با بازی آدام درایور در نقش سزار کاتالینا، معمار اصلی شهر روم جدید و رئیس اداره‌ی طراحی آن. «مگالوپلیس»، تاریخ معماری شهری کامل قرن بیستم و شیوه‌ای که در فیلم‌ها به تصویر کشیده شده است را منعکس می‌کند، با این‌حال منحصربه‌فرد است و شبیه هیچ‌چیز در گذشته نیست.

فیلم در ۲۷ سپتامبر امسال اکران شد. باکس آفیس آن پایین بوده است و نقدها متفاوت بودند، بعضی «مگالوپلیس» را به‌عنوان یک شاهکار ستودند و بعضی دیگر مثل «اینترتینمنت ویکلی» آن را «پرمدعا و بی‌نهایت کسل‌کننده» نامیدند. در ۱۳۸ دقیقه‌، این فیلم به‌دور از پرمدعا بودن و همین‌طور دور از کسل‌کننده بودن است؛ فیلمی است که پرحادثه‌تر از آن را طی امسال نخواهید دید. «مگالوپلیس» درواقع شگفت‌انگیز است. کاپولا سال‌ها برای طرح‌ریزی این فیلم وقت گذاشت و برای ساختش چالش زیادی داشت. با این کارگردان از طریق زوم صحبت کردم که در ادامه می‌خوانید.

‌حدس می‌زنم در بحث درباره‌ی «مگالوپلیس»، باید از مضمون آغازین آن شروع کنیم، یعنی مفهوم زمان؛ همان‌طور که فیلم با توقف زمان شروع می‌شود. شما را در کنفرانس مطبوعاتی کن دیدم که در آن درباره‌ی پخش آنلاین صحبت کردید و گفتید: «ما عادت داشتیم آن را ویدئوی خانگی بنامیم.» این فکر وقتی به‌نظرم رسید که آن را دیدم و فکر کردم یکی از تفاوت‌های میان پخش آنلاین و دیدن فیلم در سالن، همین است. وقتی شما چیزی را در خانه تماشا می‌کنید، می‌توانید آن را متوقف یا قطعش کنید، آیا این همان کاری است که شما در «مگالوپلیس» کردید و فیلم را همان‌طور متوقف کردید؟

این موضوعی بسیار گسترده است. همان‌طور که می‌دانید یک پای من در تئاتر است و یک پایم در سینما. انجام چنین کاری در یک نمایشنامه کار سختی نیست. وقتی نمایشنامه‌ای را کارگردانی می‌کردم، اغلب بازیگرانی داشتیم که در راهروها می‌دویدند و با تماشاگران تعامل داشتند و این کار هنوز هم انجام می‌شود. هنرمندان همیشه زمان را کنترل کرده‌اند.

از اولین نقاشی‌های بز کوهی روی دیوار غاری، آن‌ها زمان را متوقف می‌کرده‌اند و ما می‌دانیم که تمام هنرها زمان را دستکاری می‌کنند یا زمان و فضا را تلفیق کرده یا زمان و فضا را می‌سازند. گوته زمانی گفت که معماری موسیقی منجمد است. بنابراین اگر هنرمند هستید، زمان را کنترل می‌کنید و در دنیای هنر، زمان ابزاری است که از آن استفاده می‌کنیم. در مقابل اگر وکیل هستید براساس زمان هزینه می‌کنید، به این معنا که زمان شما را کنترل می‌کند، نه شما زمان را. با این‌حال زمان بزرگتر و بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. 

وقتی ما تمدن بشری را در نظر می‌گیریم می‌توانیم به یک‌قرن قبل یا به زمانی که پدر جدمان زنده بود فکر کنیم، اما این مثل یک سیب‌زمینی کوچک از نظر زمان است یعنی یک لحظه‌ی کوتاه در تاریخ است. شاید حدود ۱۰هزار سال را در بر می‌گیرد. زبان نوشتاری تنها برای کسری از آن زمان وجود داشته است. اما ما خانواده‌ی انسان خردمند، حدود ۳۰۰ هزار سال وجود داشته‌ایم.

بنابراین واقعاً منطقی نیست فرض کنیم جهانی که ما حالا در آن زندگی می‌کنیم بهترین باشد. چیزهایی هست که طی ۱۰ هزار سال اخیر بد تکامل یافته است و چیزی که مشاهده می‌کنم جهانی ناکامل، با مردمانی ناراضی است که در جایی زندگی می‌کنند که ما سالانه هشت تریلیون دلار خرج تبلیغات می‌کنیم و سعی داریم شادی را به این مردم ناشاد بفروشیم. برای این‌که مشتریان خوبی باشند، مردم مجبورند اغلب ناشاد باشند. تعجب می‌کنم آیا سیستم به‌گونه‌ای تکامل یافته است که ما را ناراضی نگه دارد؟

این اتفاق فقط طی چند سال اخیر نیفتاده است. از زمانی که مردان برای اولین‌بار پدرسالاری را مطرح کردند و گفتند: «من پادشاهم و تو غلام من هستی و قرار است برای من بنای یادبودی بنا کنی»، همه‌چیز به این سمت رفته است. فلسفه‌ی من از این ایده می‌آید که شاید، شاید، ۵۰ هزار سال قبل یا ۴۰ هزار سال قبل، جوامع بهتری بودند که بیشتر برابری‌خواه بودند؛ جوامعی که ما باهم بازی و با هم زندگی می‌کردیم. زنانی که مهم‌تر بودند زیرا در زمان‌های اولیه، مردان درک نمی‌کردند چرا زنان بچه‌دار می‌شوند. این چیزی جادویی بود. بنابراین این موضوع به زنان قدرتی شگرف داد. فکر می‌کنم ما در یک نظام سازگارتر و شبه‌مادرسالاری زندگی می‌کنیم.

‌این موضوعی مهم است. می‌خواهم به موضوعی که شما مطرح کردید، برگردم که مفهوم سرگرمی زنده یا تئاتر زنده است. شما «مگالوپلیس» را به‌گونه‌ای ساخته‌اید که بخشی در آن وجود داشته باشد که در آن فردی از تماشاگران ـ یک بازیگر، یک راهنما یا فقط فردی که در نمایش شرکت می‌کند ـ می‌تواند با صحبت کردن با شخصیت آدام درایور، سزار کاتالینا سوالی را بپرسد. برداشتم این بود که قصد داشتید تعامل زنده‌ی بیشتری را در فیلم بگنجانید که در آن آپاراتچی هم به‌نوعی به سؤالات مخاطبان به روشی خودکار پاسخ می‌دهد. چطور این کار در آمد؟ 

این کمی سوء‌تفاهم ایجاد کرد. در اصل، قسمتی در فیلم وجود داشت، بعد از سقوط ماهواره که ناگهان چراغ خانه روشن می‌شد و پسری با میکروفون به جلو می‌آمد، انگار قرار بود به تماشاگر بگوید ببخشید ما فیلم را ادامه نمی‌دهیم چون این فاجعه پیش آمده است.

از روی تجربه‌ی صحبت با مخاطبان و دانشجویان سینما می‌دانستم که آن‌ها معمولاً از شما همان سؤالات را می‌پرسند. می‌توانم به شما بگویم مطمئنم که اگر با دانشجویان صحبت کنم پنج یا شش سؤال را می‌پرسند. بنابراین کاری که کردم این بود، صحنه‌ی شهردار و سزار و دختر سزار را که جلوی مخاطبان نشسته، فیلمبرداری کردم و به تمام سؤالاتی که فکر می‌کردم مخاطبان ممکن است بپرسند، جواب دادم. 

ما قرار بود که یک میکروفون داشته باشیم یا آن‌ها می‌توانستند سؤالاتشان را از طریق کیو آر کد بفرستند و به سؤالات جواب داده می‌شد. آمازون و بخش الکسای آن‌ها در این کار به من کمک کرد. شما با الکسا آشنا هستید. می‌توانید بگویید: «برایم تعدادی موسیقی پخش کن.» و به شما خواهد گفت: «چه نوعی موسیقی می‌خواهید؟» می‌گویید: «موتزارت می‌خواهم»، بعد می‌پرسد کدامش را و می‌توانی بگویی «مارش ترکی را» و همین‌طور ادامه می‌یابد. آن‌ها برای تفسیر آن به من کمک کردند. بنابراین شما از آدام درایور یا جانکارلو اسپوزیتو به‌عنوان شهردار سیسرو سؤالی بپرسید، بسته به چیزی که پرسیده‌اید، جواب متفاوتی دریافت می‌کنید.

آمازون فکر می‌کرد که با الکسا چیزهای بیشتری می‌فروشد، بنابراین کل پروژه را متوقف کردند و من نتوانستم آن را انجام دهم. من کل صحنه را با تمام جواب‌ها فیلمبرداری کردم اما آن را از فیلم درآوردم. وقتی آدام، بخش کنار گذاشته‌شده‌ی فیلم را دید، گفت: «چه بلایی سر این بخش خوب فیلم آمد، جایی که مخاطبان سؤالات را پرسیدند؟» گفتم که نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. او گفت: «چرا ما فقط یک سؤال نداشته باشیم؟» تمام بازیگرانم مشارکت‌کنندگان فوق‌العاده‌ای بودند. بنابراین گفتم ما خواهیم پرسید درباره‌ای این‌که آیا باید از آینده بترسیم؟ و این کار را انجام دادیم. ما می‌توانیم فردی را داشته‌ باشیم که ظاهر می‌شود و این سؤال را می‌پرسد. این‌گونه این ایده شکل گرفت. 

‌این همان نوع ایده‌ای است که در کتاب «سینمای زنده و تکنیک‌های آن» (۲۰۱۷) بحث کردید؟ 

آن درواقع بیشتر مربوط به یک اجرای زنده است که شبیه یک فیلم است و حساسیت یک فیلم را دارد، اما به‌صورت زنده انجام می‌شود. می‌دانید وقتی که یک فیلم را در تلویزیون تماشا می‌کنید، در عرض دو ثانیه می‌توانید بفهمید که برنامه‌ی تلویزیونی نیست و یک فیلم است، درسته؟ می‌توانید از نحوه‌ی فیلمبرداری، از نحوه‌ی ساختار آن و… متوجه شوید. کتاب من درباره‌ی ساختن یک فیلم واقعی است که می‌بینید و می‌گویید این یک فیلم است، اما یک اجرای زنده است. بنابراین آن اجرا، اگر به اندازه‌ی کافی زنده باشم، آخرین فیلمی است که می‌سازم. 

‌مشتاقم آن را در تلویزیون ببینم. 

نه. در تلویزیون پخش نمی‌شود؛ در یک سالن سینما پخش خواهد شد، اما شما به چیزی که به‌صورت زنده سراغ شما می‌آید نگاه خواهید کرد. این یک فیلم واقعی خواهد بود که به‌صورت زنده اجرا می‌شود و نه فقط یک اجرای تئاتر پخش می‌شود؛ بلکه مخاطب، یک فیلم سینمایی زنده را خواهد دید. 

‌ بسیار خب، این بسیار جالب است. می‌خواهم درباره‌ی استقبال از «مگالوپلیس» از شما بپرسم. واقعاً از کینه‌توزی‌ها، رسانه‌های «پنسکه» شوکه شدم. برای من خیلی باورنکردنی است که آن‌ها چقدر در رسانه بدجسنی کردند و چقدر علیه فیلم نوشتند.

این فقط تقصیر پنسکه نیست. ما شاهد چیزی هستیم که ناراحت‌کننده است، بگذارید با آن روبه‌رو شویم. من عاشق روزنامه‌نگاری هستم. فکر می‌کنم همه این‌طور باشیم. ما عاشق آن فیلم‌هایی هستیم که وقتی بچه بودیم درباره‌ی روزنامه‌نگاران و خبرنگاران می‌دیدیم. اما متأسفانه ما در دورانی زندگی می‌کنیم که دو نهاد بی‌نظیر در حال مرگ هستند؛ یکی روزنامه‌نگاری است و دیگری سیستم استودیو. هیچ‌کس نمی‌خواهد آن‌ها بمیرند، اما دوران آن‌ها به سر آمده است. آن‌ها هیچ راهی برای بقای اقتصادی ندارند.

بنابراین در این حوزه از روزنامه‌نگاری، آن‌ها شروع به ساختن داستان‌هایی کرده‌اند که طعمه کلیک هستند و از منابع ناشناخته استفاده می‌کنند، جایی که می‌بینید مثلاً منابع ناشناخته‌ای می‌گوید فرانسیس یک احمق است. منظورم این است که فرانسیس ممکن است یک احمق باشد اما این‌که نگوییم چه کسی منبع این خبر است، بی‌اعتبار است و با این کارها اساساً ناقوس مرگ مطبوعات به صدا درآمده است.

هرچقدر استودیوها پیش می‌روند، به‌دلیل تغییرات مکرر مالکیت به‌شدت مقروض هستند، بنابراین افرادی که تجارت سینما را اداره می‌کنند بیشتر بر برآوردن تعهدات بدهی متمرکز هستند تا فیلمسازی خلاق. فکر می‌کنم روزنامه‌نگاری دوباره متولد می‌شود، همچنین به نحوی شگفت‌انگیز نوعی سیستم فیلمسازی در زمانی که این‌یکی در حال از بین رفتن است. 

‌می‌خواستم بدانم آیا به این طنز توجه کرده‌اید که واکنش به «مگالوپلیس» درواقع در خود فیلم حک شده است؟ مثل این است که مطبوعات طعمه را گرفتند. همان اتفاقاتی که در زمان اکران فیلم افتاد، در فیلم برای سزار کاتالینا نیز رخ داد. او به‌خاطر پروژه‌اش مورد انتقاد قرار گرفته است، او را یک فرد وحشتناک و احمق می‌نامند، یک رسوایی جنسی وجود دارد و…

من به آن این‌طور می‌نگرم: هروقت شما کاری واقعاً جدید انجام می‌دهید، همیشه مناقشه‌هایی را برمی‌انگیزد، زیرا مردم واقعاً با آزادی راحت نیستند. آن‌ها می‌خواهند مرزهای مشخص واقعی داشته باشند و  شما بدانید که این‌گونه احساس راحتی بیشتری می‌کنند. منظورم این است که من آن را کمی درک می‌کنم. شما بچه دارید؟

‌نه ندارم.

خب اگر بچه‌ها را بشناسید، اگر تا حالا سعی کرده باشید که به یک بچه طعم غذای بزرگسالان را بچشانید، فکر می‌کند این غذایی عجیب و غریب است. در گاز اول، آن‌ها با خوردنش قیافه‌شان را کج و کوله می‌کنند. آن‌ها از آن متنفر هستند و غذا را به بیرون تف می‌کنند. اما بعد در زندگی‌شان وقتی که شروع به چشیدن طعم‌های بزرگسالان می‌کنند، عاشق آن‌ها می‌شوند.

حالا من سعی می‌کنم تصویر مشابهی از چیزی که فکر می‌کنم سینما آزاد است تا انجام دهد و چیزی که فکر می‌کنم من آزادم تا انجام دهم را به مردم نشان دهم. اما این کار از قواعد پیروی نمی‌کند، درنتیجه جدید است و مردم با آن راحت نیستند و به آن حمله می‌کنند. آن‌ها می‌گویند ـ می‌دانید مردم درواقع درباره‌ی این فیلم می‌گویند ـ این واقعاً بدترین فیلم ساخته شده است. چند نفر گفته‌اند که این بهترین است. بنابراین جایی در میانه است و تو نمی‌دانی. منظورم این است که نمی‌توانی واقعاً بفهمی در کجا قرار داری. 

‌من قسمتی از فیلم را دوست داشتم که آدام درایور، مطبوعات را روی فرش قرمز مسخره می‌کند، سؤالات آن‌ها را در مورد پروژه‌اش تقلید می‌کند و می‌پرسد: «اینجا قرار است چه نوع پیتزافروشی‌ای باشد؟»

برای من این کاملاً نمایانگر نوع سؤالات واضحی است که مردم اغلب می‌پرسند. در فیلم وقتی از جولیا می‌پرسند آیا دخترها رو دوست داری؟ آدام می‌گوید: همه دخترها را دوست دارند، درست است؟ دخترا فوق‌العاده هستن، ما دخترا رو دوست داریم.

‌آنچه در مورد بدهی ذکر کردید، جالب است. این یک موضوع اصلی در فیلم است، هرچند غیرمستقیم. شخصیت بانکدار ـ کراسوس ـ که توسط جان ویت به تصویر کشیده شده است ـ مردی مسن است که علائم زوال عقل را نشان می‌دهد ـ هنگامی که به‌طور کامل اقداماتش را در رابطه با بدهی متوقف کرده است، بایدن‌وار به‌نظر می‌رسد. 

آن لحظه واقعاً به‌نوعی تهوع‌آور است، زیرا کسی نیست که بدتر از کراسوس فکر کند. او با خرید خانه‌هایی که در آتش سوخته بودند، پول خود را به دست آورد و کنترل آتش‌نشانی را در دست داشت. کراسوس مردی است که اسپارتاکوس را مصلوب کرد. او به‌عنوان ثروتمندترین مرد روم شناخته می‌شد، نه یک مرد خوب. بنابراین این‌که او بگوید برای همیشه دوستم خواهند داشت، برای من خنده‌دار است.

‌بازی ویت عالی است. به‌نظر می‌رسد که واقعاً در فیلم به بازیگران خوش می‌گذرد.

آن‌ها همکاران فوق‌العاده‌ای بودند. همان‌طور که می‌دانید، همه‌ی آن‌ها متفاوت هستند. منظورم این است که هرکدام دارای سوابق و دیدگاهای سیاسی منحصربه‌فردی بودند. ما شیا لبوف را داریم، بسیار بااستعداد، اما او همیشه مشکلاتی دارد. بنابراین ما مجموعه‌ای از افراد بسیار متفاوت از نظر سیاسی و زندگی شخصی داشتیم، اما آن‌ها واقعاً به‌طرز شگفت‌انگیزی با هم کار می‌کنند. همه‌ی ما در ساخت فیلمی، در مورد این‌که چگونه می‌توانیم برای حل چالش‌هایی که با آن روبه‌رو هستیم کاری کنیم، متحد شدیم. خیلی زیباست که اینجا زندگی کنی ولی بگذاری بیهوده خراب شود.

‌متوجه شدم که شما در نظرات خود به مطبوعات درباره‌ی فیلم نیز زیاد به بدهی اشاره کرده‌اید. چگونه باید با این مشکل مقابله کنیم؟ به‌نظر می‌رسد همه‌چیز تا حدی کنترل می‌شود که هیچ‌کس نمی‌تواند پیشرفت کند؛ زیرا همه بدهکار هستند.

اما این یک توهم است. واقعاً درست نیست. به نظر من، ما به‌دلایل مختلف ناراضی هستیم. انسان‌ها واقعاً نابغه هستند، منظورم این است که ما نابغه‌ایم. هیچ موجود دیگری وجود ندارد که بتواند ژنوم را ترسیم و ژن‌ها را به هم متصل کند و دوربین‌هایی را به مریخ بفرستد و با ذرات اتمی سیستم‌های انرژی را توسعه دهد. منظورم این است که ما واقعاً نابغه هستیم.

شما نمی‌توانید آن را زیر سؤال ببرید. اما ما کارهای بدی انجام می‌دهیم. این‌که چرا کارهای بد انجام می‌دهیم موضوع دیگری است. آیا می‌توانیم قبول کنیم که ما واقعاً نابغه هستیم حتی اگر جامعه همیشه آن را تصدیق نکند؟ وقتی سیاستمداران ما روی آنتن زنده می‌روند، می‌گویند مردم کشورهای دیگر حیوان هستند. آن‌ها وحشتناکند. این واقعیت ندارد. تمام انسان‌ها، یک خانواده هستند و ما یک خانواده‌ی نابغه هستیم. فرزندان ما موتزارت‌ها و انیشتین‌ها و ارشمیدس‌های بالقوه‌اند.

منظورم این است که این واقعیت دارد، پس اگر واقعیت است یعنی هیچ مشکلی نیست که ما فقط با نگاه کردن به آن و استفاده از نبوغ‌مان برای حل آن نتوانیم حلش کنیم. ما می‌توانیم مشکلات آب‌وهوایی را حل کنیم. می‌توانیم از مردم مراقبت کنیم و اطمینان حاصل کنیم که هیچ کودکی نه در اوکراین، نه در فلسطین نخواهد مرد. این کاملاً پوچ است و تنها دلیلی که این کارها ادامه می‌یابد این است که به ما اجازه نمی‌دهند نبوغ و هوش خود را تشخیص دهیم.

آن‌ها می‌گویند شما نمی‌توانید نابغه باشید. یک خط در فیلم وجود دارد و ما به یک بحث طولانی در مورد آینده نیاز داریم. ما به همه در دنیا نیاز داریم که در این بحث شرکت کنند. نیاز داریم به هر سؤالی که پرسیده می‌شود، جواب دهیم. این تمام چیزی است که من می‌گویم و چیزی غیر از این نمی‌گویم. من می‌گویم زمان آن است که درباره‌اش با همه حرف بزنیم. منظور نامزدهای ریاست‌جمهوری است که مردم را حیوان می‌نامند. 

‌همین چند روز پیش دونالد ترامپ، کامالا هریس را ناتوان ذهنی خواند و گفت که او این‌طور به دنیا آمده است.

بله شوکه‌کننده است، ‌اما بیچاره ترامپ، قربانی جاه‌طلبی‌های خودش است. او همان چیزی است که در تاریخ او را عوام‌فریب می‌نامند. عوام‌فریب شخصی است که با نفرت به مردم دیگر اشاره می‌کند و با این‌کار قدرت می‌گیرد. آدم‌های زیادی مثل او هستند و دلایل زیادی وجود دارد که آن‌ها چرا اصلاً وجود دارند، اما حالا خطرات بسیار بیشتری وجود دارد. ما به مباحثه‌های زیادی درباره‌ی آینده نیاز داریم و می‌خواهیم تمام انسان‌ها درباره‌اش صحبت کنند، زیرا هیچ مشکلی نیست که نتوانیم آن را حل کنیم. این همان چیزی است که فیلم درباره‌ی آن صحبت می‌کند. 

‌«مگالوپلیس»، ترکیبی عجیب از تأثیرات دوران وایمار مانند آنچه در فیلم‌های آلمانی متأخر فریتز لانگ به تصویر کشیده شد یا سبک فلینی در [استودیوی] چینه‌چیتاست.

چه تعریفی! واقعاً متشکرم. خب بگذارید این‌طور بگویم، من عاشق سینما هستم. ضرورتاً عاشق سینمای خودم نیستم. من عاشق خود سینما هستم. خودم را آدم مهمی در آن نمی‌دانم. فقط می‌خواهم بخشی از آن باشم. می‌خواهم بخشی از آن باشم زیرا فکر می‌کنم سینما راهی برای رساندن پیام است، بیرون رفتن و شروع به کمک به مردم برای فهمیدن است.

نقش زندگی، روشن کردن آن به وسیله تجربیات است تا دیگران کمی بهتر آن را درک کنند و بفهمند چطور برخی از افراد قدرتمند با تمرکز بیش از حد بر ثروت و قدرت خود، ما را فریب می‌دهند تا چشم‌انداز وسیع‌تر را نبینیم. این همان طوری است که فیلم‌ در پایان می‌گوید. منظورم این است منتقدانی که مطالب‌شان را خواندم و کسانی که گفتند این بدترین فیلمی است که تا حالا ساخته شده است. بله، من بعضی از نقدها و ریویوها را دیدم. خب آیا این بدترین فیلمی است که تاکنون ساخته شده است؟ آیا فیلمی بدتر از آن نبوده؟ یا این واقعاً بدترین فیلم است؟ یا این‌که درواقع شما از این فیلم هراس دارید؟

‌فکر می‌کنم عناصری در مطبوعات وجود دارد که از آن می‌ترسند. فکر می‌کنم این مسئله تهدیدی برای آنهاست و این‌که این موضوع بستگی به بدهی دارد که شما وقتی درباره‌ی استودیوها صحبت می‌کنید درباره‌اش حرف می‌زنید. آن‌ها نمی‌خواهند کسی فیلمی بسازد که خارج از نظامی است که هنرمندان بخشی از بدهی است که آن‌ها دارند. 

قطعاً. اما ما باید بیشتر مراقب نسل‌های بعدی باشیم. من پدربزرگی بی‌نظیر هستم و شما ممکن است بچه نداشته باشید. اما مطمئن هستم که از شگفت‌انگیز بودن آن‌ها قدردانی می‌کنید اما آن‌ها بی‌گناه هستند و تمام مشکلاتی که این افراد برای آن‌ها به‌جا می‌گذارند را متحمل خواهند شد. پس من می‌گویم، بیایید آینده را با فرزندان‌مان جشن بگیریم و دنیایی زیبا برای آن‌ها به تصویر بکشیم. 

‌فیلم با کودکی پایان می‌یابد که تنها عنصر در حال حرکتِ آخرین پلان است…

زیرا چیزی که شخصیت‌های فیلم به آن اهمیت می‌دهند، آینده است. فرزندان‌شان آینده هستند. فیلم با آدمی شروع می‌شود که زمان را متوقف می‌کند. زمان در جاهای مختلفی از فیلم متوقف شده است و مناسب است که در پایان فیلم هم متوقف شود، اما با بچه‌ها. 

برای همین است که در پایان سوگند وفاداری را آوردم. یادم می‌آید وقتی بچه بودم به پرچم آمریکا سوگند وفاداری می‌خوردم و حالا زمانش رسیده که به خانواده‌ی انسانی‌مان و به تمام موجوداتی که مجبوریم از آن‌ها مراقبت کنیم و به این زمین، سوگند وفاداری بخوریم و قول دهیم که ما به تمام بچه‌ها این را آموزش دهیم و از آن‌ها مراقبت کنیم. ما آینده را حفظ خواهیم کرد. من در این باره بسیار صادق هستم.

آرزوی بزرگم در این فیلم چیزی جز این نیست که به بزرگ‌ترین شادمانی‌ام دست یابم. این‌که هر سال نویی مردم این فیلم را ببینند و به‌جای این‌که وقتی به خانه می‌رسند بگویند می‌خواهم سیگار را ترک کنم یا زیاد غذا خوردن را کنار بگذارم، بگویند بیایید درباره‌ی آینده‌ی این جامعه صحبت کنیم، تنها چیزی که در اختیار ماست و چطور می‌توانیم آن را بهتر کنیم. زیرا اگر آن‌ها این مکالمه را داشته باشند، آن‌طور که سزار می‌گوید، آن یک اتوپیاست. 

‌این‌که به سال نو اشاره کردید، جالب است. «مگالوپلیس» واقعاً یک فستیوال است، جشن شب سال نو. آن فیلمی بسیار پرجنب‌وجوش، یک فیلم شبانه‌ی هیجان‌انگیز با فضای شاد است. 

واقعیت این است که ما انسان‌ها وقتی بازی می‌کنیم، با تمام وجودمان این کار را می‌کنیم، وقتی با بچه‌هایمان بازی می‌کنیم و وقتی چیزهایی را برای آن‌ها درست می‌کنیم. فکر می‌کنید که چرخ چطور اختراع شد؟ هیچ‌کس نمی‌داند، اما من می‌دانم که انسان‌های اولیه در دوران باستان عادت داشتند که چیزهای بزرگ را روی کنده‌های درختان جابه‌جا کنند.

آن‌ها با بچه‌هایشان بازی می‌کردند و اسباب‌بازی می‌ساختند که کودک بتواند بکِشد پس چند شاخه‌ی کوچک وصل کردند، اما فایده‌ای نداشت. بنابراین فردی چرخ‌های کوچکی روی یک ارابه‌ی اسباب‌بازی ساخت و کودکی توانست آن را بکشد. بعد یکی به آن نگاه کرد و فکر کرد که خب یکی بزرگ‌ترش را بسازد. ما انسان‌ها بزرگ‌ترین کارهایمان را وقتی انجام می‌دهیم که با هم بازی می‌کنیم. پس بیایید خیلی جدی نباشیم. باهم بازی کنیم و باهم خوشحال باشیم؛ این کار، آینده‌ای معرکه خواهد ساخت. 

‌زوتروپ ـ رشته‌ای نقاشی روی نوار کاغذی که دور استوانه‌ای دوار می‌چرخد و توهم حرکت ایجاد می‌کند ـ مثل همین است، اسباب‌بازی کودکانه‌ای که به سینما منجر شد. 

بله، یا موتور بخار. یونانی‌ها یک موتور بخار داشتند که می‌چرخید اما برای بچه‌ها بود. آن‌ها فکر نمی‌کردند که آن‌ را به چیزی وصل کنند. با بازی ما همه‌ی مشکلاتی که با آن مواجه هستیم، حل خواهیم کرد. من به این باور دارم. 

‌امیدوارم این اتفاق بیفتد و امیدوارم «مگالوپلیس» فیلم شب سال نو شود، مانند «زندگی شگفت‌انگیز است» ـ فرانک کاپرا ـ که فیلم کریسمس است. 

می‌دانید این بیش از هر شادی دیگری خوشحالم می‌کند، اینکه بتواند فیلم سال نو شود و مردم در آن روز درباره‌اش صحبت کنند؛ درباره‌ی این‌که چطور جهانی بهتر بسازیم. من زنده نخواهم بود تا آن روز را ببینم اما اگر بودم، با لبخندی بر صورتم خواهم مُرد. 

۲۴۵۲۴۵

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

خبرآنلاین

درباره خبرآنلاین خبرآنلاین که کار خود را از سال ۱۳۸۷ شروع کرده است تلاش دارد آخرین تحلیل‌ها و گزارش‌ها از مهم‌ترین اتفاقات روز ایران و جهان را به صورت آنلاین در اختیار مخاطبان خود قرار دهد.مشی رسانه‌ای: مشی رسانه‌ای این خبرگزاری، تحلیلی - خبری است و اعضای تحریریه این مجموعه می‌کوشند از قالب ظاهری خبرها فراتر رفته و به زوایای پنهان و آشکار حوادث سرک بکشند و با کندوکاو بیشتر، ناگفته‌ها و وجوه نامکشوف وقایع و حوادث را بیابند. این مجموعه رسانه‌ای خود را در امر اطلاع‌رسانی مستقل می‌داند و در چارچوب قوانین نظام جمهوری اسلامی و تعهد به آرمان‌های انقلاب اسلامی و امام راحل و شهیدان انقلاب، از درغلتیدن به تمایلات حزبی و جناحی پرهیز دارد. این مجموعه اما نقد و تحلیل کارشناسانه دستگاه‌ها، عملکرد مسئولان و احزاب را وظیفه ذاتی خود می‌پندارد و آن را با هدف ارتقای دانایی جامعه، حق پرسشگری شهروندان و وظیفه پاسخگویی مسئولان با جدیت دنبال می‌کند. تحریریه خبرآنلاین همچنین با بهره‌مندی از همکاران حرفه‌ای و با سابقه می‌کوشد عرصه‌های جدیدی در اطلاع‌رسانی بهنگام و شفاف بجوید و بگشاید.صورت‌بندی خبرآنلاین: صاحب امتیاز: علیرضا معزی مدیرمسئول: حسن لاسجردی شورای سردبیری: حسن لاسجردی . محمدرضا نوروزپور . فرهاد عشوندی . محمود ظهیرالدینی. داوود محمدی.سردبیر شبکه‌های اجتماعی: پایش: محمدباقر تهرانی ادمین: پوریا شاکریتحریریه: سیاست: فاطمه استیری اقتصاد: زهرا علی‌اکبری فرهنگ: حسین قره جامعه: مستوره برادران‌نصیری بین‌الملل: ابوالفضل خدایی ورزش: مرتضی رضایی چند رسانه‌ای: نوید صرافمرامنامه اخلاق حرفه‌ای خبرگزاری خبرآنلاین اعضای تحریریه «خبرآنلاین»، اعم از خبرنگاران، نویسندگان، عکاسان، دبیران و سردبیران، مجموعه اصول و معیارهای اخلاقی حرفه‌ای را با توجه به استانداردهای ‌این حرفه، به عنوان اصول اخلاقی خویش تلقی می‌کنند و رعایت آن را به عنوان مبانی مشترک حرفه‌ای وظیفه خود می‌دانند. این مرامنامه مقررات اداری یا مسائل انضباطی خبرآنلاین نیست، بلکه تنها اصول اخلاقی را تبیین می‌کند که روزنامه‌نگاران خبرآنلاین با رعایت آن، استقلال، اعتبار و درستکاری رسانه و مسئولیت‌ها و تحقق وظایف خود را تضمین می‌کنند. علاوه بر این، قانون مطبوعات و سایر قوانین مرتبط با فعالیت‌های رسانه‌ای نصب العین خبرآنلاین است. ۱. وظیفه آگاهی‌بخشی در راس وظایف حرفه روزنامه‌نگاری قرار گرفته است. انصاف و بی‌غرضی روزنامه‌نگار، خودداری وی از تبلیغ سیاسی و بازرگانی و مقاومت در برابر دیگر کانون‌های فشار، اصل خدشه‌ناپذیر روزنامه‌نگاران فعال در خبرآنلاین است. ۲. «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند که با رعایت مفاد مرامنامه اخلاقی کلیه آحاد جامعه را مخاطب خود بداند و همواره در چارچوب قانون اساسی به اصول دینی و معتقدات مذهبی و آداب و سنن گروه‌های مختلف قومی و فرهنگی، احترام بگذارد. ۳. روزنامه‌نگاران خبرآنلاین در انجام وظایف حرفه‌ای خویش نه تنها در برابر صاحبان و مدیران موسسه بلکه در برابر خوانندگان و منافع و مصالح جامعه مسئولیت دارند.‌ این مسئولیت اجتماعی‌ ایجاب می‌کند اطلاعات کامل و به روز برای عموم با حفظ آزادی اطلاعات به منظور احقاق حق دسترسی به اطلاعات ارائه شود. ۴. وظیفه کسانی که وقایع مربوط به هر موضوع را شرح می‌دهند یا تفسیر می‌کنند این است که دانش لازم را درباره آن موضوع به نحوی که گزارش‌دهی و تفسیر به صورت دقیق و منصفانه امکان‌پذیر باشد کسب کنند. ۵. رسالت اجتماعی حرفه روزنامه‌نگاری‌ ایجاب می‌کند که روزنامه‌نگار همیشه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد. به موجب ‌این اصل، «خبرآنلاین» خود را متعهد می‌داند تا حد ممکن آنچه را که به راستی روی داده است و در آن شائبه دروغ راه ندارد، منعکس کند. ۶. روزنامه‌نگاران «خبرانلاین» خود را موظف می‌دانند در صورت ارتکاب به اشتباه، هرچه سریع‌تر آن را اصلاح کنند. اگر چه کار روزنامه‌نگاری با سرعت عمل همراه است،‌ این الزام نباید مانع کوشش و جست‌وجو برای پی‌بردن به صحت و سقم اطلاعات شود. همچنین بروز هر اشتباهی را به سرعت اطلاع می‌دهند و آن را در روزنامه تصحیح می‌کنند. ۷. خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» بدون دخالت در ماجرا یا پیش‌فرض‌های خود، خبر و گزارش را تهیه و تنظیم می‌کنند. در عین حال «بی‌طرفی» به معنی بی‌نظر بودن «خبرآنلاین» و نویسندگان آن در قبال رویدادها نیست و روزنامه‌نگاران نظرات خود را در مقالاتی که تفسیر و تحلیلشان از مسائل است، بیان می‌کنند. ۸. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در انتشار مصاحبه‌های اختصاصی به حقوق مصاحبه‌شونده خود احترام می‌گذارند و متن تنظیمی مصاحبه را با رعایت حداکثر امانت‌داری منتشر می‌کنند. ضمنا در صورت درخواست مصاحبه‌شونده، ‌متن نهایی را به نظر او می‌رسانند و اصلاحات مورد نظر را اعمال و حتی در صورت انصراف وی از انتشار مصاحبه خودداری می‌کنند. ۹. به منظور رعایت حقوق مادی و معنوی خالقان و صاحبان آثار، خبرنگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» حاصل کار دیگران را بدون ذکر منبع و در صورت لزوم کسب اجازه، باز انتشار نمی‌کنند. امضای یک روزنامه‌نگار تنها پای مطلبی قرار می‌گیرد که حاصل کار خود اوست. هرگونه سرقت ادبی، مخدوش ساختن متن‌ها، تصاویر، اسناد و نیز حذف اطلاعات اساسی مربوط به رویدادها نزد روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مذموم و مطرود است. ۱۰. حریم خصوصی افراد محترم است و نباید بدون اجازه به آن وارد شد. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» با توجه خاص به حیثیت شخصی و زندگی خصوصی افراد، از تمامی مواردی که ممکن است با انتشار مطلب یا خبر آن به حیثیت افراد لطمه وارد آورد، اکیدا پرهیز می‌کنند. ۱۱. روزنامه‌نگاران و نویسندگان «خبرآنلاین» ادبیات پالوده و قلم متین را از مهم‌ترین ویژگی‌های خود می‌دانند و از لحن گزنده یا کلمات توهین‌آمیز علیه هیچ شخص یا نهادی، چه در خبر یا گزارش و چه در نظر، استفاده نمی‌کنند. ۱۲. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به طور مخفیانه از دوربین، میکروفن و یا دستگاه‌های ضبط صوت استفاده نخواهند کرد، مگر در زمانی که حق قانونی روزنامه‌نگار است، اما آشکارسازی لوازم فوق برای او مخاطره‌آمیز باشد. ۱۳. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» برای کسب خبر، صریحا خود را روزنامه‌نگار معرفی می‌کنند و هرگز همچون کارآگاه یا جاسوس عمل نمی‌کنند. آنان همچنین از تحت فشار قرار دادن افراد برای کسب خبر پرهیز می‌کنند. ۱۴. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» ضمن وقوف به آزادی خبر، تفسیر و انتقاد، می‌توانند از افشای منبع اطلاعات به جز صراحتی که قانون مطبوعات دارد (دستور مقام قضایی) خودداری کنند. محرمانه نگاه داشتن هویت منابعی که «خبرانلاین» نمی‌خواهد شناخته شوند، نافی ‌این اصل نیست که منابع خبری، جز در موارد استثنایی، باید به روشن‌ترین وجه معرفی شوند. از سوی دیگر ممکن است ناشناس ماندن اظهارکننده یک مطلب برای او فرصتی غیرمنصفانه فراهم آورد تا علیه دیگران سخن بگوید. در این صورت «خبرآنلاین» از انتشار اظهارات علیه دیگران توسط منبعی که نامش فاش نشود، پرهیز می‌کند. ۱۵. اولین و مهم‌ترین دغدغه روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تلاش در جهت ارتقای سطح کیفی وکمی مطالب «خبرآنلاین» است.‌ این بدان معناست که توفیق «خبرآنلاین» در تهیه و انتشار اخبار و گزارش‌های دست اول نتیجه تلاش‌های بی‌وقفه روزنامه‌نگاران آن است. ۱۶. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» به حق دسترسی به مطالب، اخبار و گزارش‌های جمع‌آوری شده واقفند و پیش از انتشار مطالب تهیه شده مبادرت به فروش، واگذاری و افشای بخشی یا تمام آن مطلب به افراد خارج از خبرآنلاین علی‌الخصوص رسانه های رقیب، دوستان و وابستگان نزدیک خود نخواهند کرد. آنان با آگاهی کامل از خط‌مشی و سیاست‌های کلی روزنامه، متعهدانه و وفادارانه در جهت پیشبرد ‌این اهداف گام برمی‌دارند. ۱۷. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نام و عنوان «خبرآنلاین» را مورد استفاده شخصی قرار نمی‌دهند. آنان کارت‌های خبرنگاری خود را تنها در مواقع کسب خبر و امور مرتبط با حرفه خود یا ورود به سازمان‌های دولتی یا خصوصی به کار می‌گیرند. ۱۸. اظهارنظر نسبت به شخصیت‌های مورد توجه مخاطبان از جمله هنرمندان و ورزشکاران در قالب گفت‌وگو و یا نوشته از سوی روزنامه‌نگاران نباید کیفیت محتوا را تا سرحد نشریات زرد پایین آورد. ۱۹. از آنجا که کسب اخبار دست اول و انتشار آن یکی از ویژگی‌های بارز رسانه‌هاست و ‌این فرآیند منجر به جذب مخاطب بیشتر برای یک رسانه می‌شود، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین»، تمامی رسانه‌های خبری دیگر اعم از رسانه‌های چاپی، الکترونیکی، تصویری و صوتی را که در جهت تضاد و یا حتی همسو با رسانه خود هستند رقیب حرفه‌ای می‌انگارند و بر ‌این اساس، همکاری و فعالیت با آنان (در هر سطحی) را بدون مشورت و صلاحدید حوزه سردبیری، مغایر با تعهدات اخلاقی و حرفه‌ای می‌دانند. ۲۰. ارائه هرگونه اطلاعات محرمانه داخلی و اداری خبرآنلاین مغایر با وجدان و مسئولیت اخلاقی و حرفه‌ای روزنامه‌نگاران در قبال مجموعه خبرآنلاین است. ۲۱. داشتن صفحات شخصی در فضای مجازی حق مسلم هر فرد است. روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» نیز ازاین قاعده مستثنی نیستند. مهم نیست که تا چه میزان تلاش می‌کنند مطالبشان متمایز از مطالب موجود در خبرآنلاین باشد؛ بلکه نکته‌ اینجاست که به‌ هر حال مخاطبان، آنها را به عنوان روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» می‌شناسند و دیدگاه‌ها و نظراتشان را مرتبط با خط‌مشی آن تلقی می‌کنند. با علم به‌ این موضوع، روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» هرگونه فعالیت مجازی، حضور در شبکه های اجتماعی و یا مصاحبه و سخنرانی بدون در نظر گرفتن صلاحدید خبرآنلاین را مغایر با وجدان اخلاقی و حرفه‌ای خود می‌دانند. ۲۲. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» از نوشتن در مورد مسائلی که نفع مستقیم مادی برای آنها و وابستگانشان دارند، پرهیز می‌کنند. از اطلاعاتی که به واسطه شغلشان به دست می‌آورند برای کسب منافع مالی و اقتصادی استفاده نمی‌کنند و این اطلاعات را به‌ این منظور در اختیار بستگان یا دوستانشان قرار نمی‌دهند. ۲۳. هرگونه مشارکت و همکاری تعهدآور با سازمان‌های حوزه فعالیت خود (اعم از استخدام، همکاری پاره‌وقت، انجام پروژه‌های مشترک و ارائه مشاوره و غیره) از نظر روزنامه‌نگاران «خبرآنلاین» مورد پذیرش نیست. چرا که ‌این نوع وابستگی‌ها به سازمان‌هایی که تحت پوشش خبری ‌این رسانه قرار دارند، بدون شک دیدگاه‌ها و نظرات روزنامه‌نگاران را به مرور زمان تحت‌ تاثیر خود قرار می‌دهد و از بازده کاری آنان می‌کاهد. ۲۴. روزنامه‌نگاران فعال در «خبرآنلاین» در مورد پذیرش هدایایی که از طرف اشخاص یا سازمان‌ها و نهادها ارائه می‌شود احتیاط می‌کنند. هر هدیه‌ای که ‌این شائبه را به وجود ‌آورد که در قبال آن انتظار همدلی به هنگام تهیه مطلب وجود دارد فورا پس داده می‌شود. اگر به روزنامه‌نگاری مستقیما پیشنهاد همکاری در قبال دریافت هدیه ارائه شد، موضوع را به مدیران مجموعه اطلاع می‌دهد و چنین موضوعی ممکن است بنا به صلاحدید سردبیر به اطلاع خوانندگان برسد. در عین حال روزنامه‌نگاران فعال در «خبرانلاین» هدایای ارزان‌قیمتی را که با «حسن نیت» ارائه می‌شود با احترام می‌پذیرند. هدایای گران‌تر را محترمانه باز می‌گردانند یا در اختیار روزنامه قرار می‌دهند تا به مصارف عمومی برسد. جوایز و هدایای بزرگداشت رسمی روزنامه‌نگاری از ‌این قاعده مستثنی است. ۲۵. روزنامه‌نگاران فعال « خبرآنلاین» سفرهایی را که هزینه آن به عهده سازمان و نهاد خاصی است قبول نمی‌کنند مگر با اجازه روزنامه و در صورت مهم بودن اطلاعاتی که قرار است در سفر جمع‌آوری شود.تبیین مواضع خبرگزاری «خبرآنلاین»: چگونه اصولگرایانی هستیم؟ با توجه به دوقطبی موجود ،‌ ما به اصولگرایان تعلق داریم و بدیهی است به اصول مشترک، باورمند و ملتزمیم که به دلیل رعایت اختصار از شرح آن صرف نظر می شود . آن چه در زیر می آید ما را از سایر جریان ها بویژه جریان غیر اصولگرایی متمایز می سازد؛ در عین حال با عنایت به گستردگی طیف اصولگرایی ، به برخی تفاوت برداشت های ما با سایر عزیزانی که در این طیف تعریف می شوند اشاره شده است: ۱. اصول مشترک جبهه اصولگرایان اعتقاد و التزام به اسلام ، انقلاب ، نظام ، امام و رهبری است. هر جریان یا فردی که به این اصول واقعا معتقد و ملتزم باشد و قرائت او از این اصول براساس قرائت رهبری باشد ، اصولگراست ، هر چند درسایر مسائل دارای سلوک، نظرات و سلیقه های متفاوتی باشد . به عبارت بهتر ، نقطه کانونی همه اصولگرایان، بینش واحد است و تمایزات آنها فقط در روش و منش نمود می یابد. ۲. پرده پوشی وکتمان انتقاد به همه دستگاه های کشور را، حتی آنهایی که توسط اصولگرایان اداره می شوند روا نمی دانیم و تمجیدات بی مبنا را ‌مصداق تعصب جاهلی قلمداد می کنیم. ۳. اتکای برخی سیاسیون به رسانه های فارسی زبان بیگانه علاوه برآن که نوعی توهین به رسانه های داخلی قلمداد می شود ،‌ مصداق حدیث خانواده را نزد غیربردن است. نباید فراموش کنیم اساس تاسیس رسانه های فارسی زبان توسط دولت های مخالف ایران ، فعالیت حرفه ای نیست و بنابراین یک عنصر هوشمند و دلسوز منافع ملی، تحت هیچ شرایطی، حتی بی مهری عامدانه ، بازیچه نمی شود و در این دام نمی افتد. ۴. معتقدیم می توان با افراد و افکارمخالف بود و مرزبندی داشت ولی در عین حال آنان را محترم شمرد. ادبیات دور از ادب را نشانه صراحت یا انقلابی گری نمی دانیم. ۵. بسنده کردن به افراد همجور را نوعی تعصب قبیله ای می شماریم که ضمنا کیان کشور را نیز به مخاطره افکند. بر همین منوال با خط کشی های سیاه و سفیدکه به رادیکالیسم دامن می زند موافق نیستیم. خود و هم مسلکان جناح متبوع را مصداق تام دیانت، حقیقت،‌ سلامت، ولایت، صداقت، خدمتگزاری،‌ انقلابی گری و حافظ ارزشها نمی دانیم تا به تبع آن هر کسی را که مثل ما فکر نمی کند جرثومه لاابالی گری ، فساد، خیانت و بطلان بنامیم. ۶. تقسیم بندی های کور و بدون مبنا سبب می شود کشور را از ظرفیت انسانی انقلاب محروم کنیم. به عبارت بهتر عدم استفاده از توانایی مدیرانی در درون خانواده بزرگ انقلاب که برای تربیت آنان، هزینه شده است علاوه برآن که انسجام و همدلی را به تاخیر می اندازد و تخم کینه را می پروراند به پیشرفت کشور نیز آسیب می رساند و الگوی خوبی در مصرف نیروی انسانی نیست. این سخن به معنای آن نیست که جناح مستقر ، مصادر کلیدی و راهبردی را در اختیار رقیب قرار دهد و یا سیاستگذاری های مهم به مدیرانی سپرده شود که با جریان غالب ، همسو نیستند و یا از ارزشهای محوری نظام کوتاه می آیند بلکه به معنای آن است که از تجربیات و مهارت های آنان در جایگاه های غیرحساس استفاده شود تا ضمنا با امید به طلوع دوباره به نشاط فضای اجتماعی و مدیریتی کشور مدد رساند نه آن که هرکس از مانیست ، به طورکل از صفحه و صحنه مدیریتی کشور حذف شود. سیاست اصولی و راهبردی «جذب حداکثری ، دفع حداقلی » ضمنا به حفظ مدیران کشور در داخل نظام کمک می کند و مانع از «گریز از مرکز» می شود. ۷. انتقاد درآموزه های دینی ، حق و بلکه وظیفه امت برحاکمان است و درجهان معاصر نیز از حقوق شهروندی قلمداد می شود . طبیعی است که انتقاد در رسانه ها جلوه بیشتری می یابد و از همین رو یکی از کارکردهای محوری رسانه ها ، ‌انتقاد دانسته می شود و لذا در قانون مطبوعات نیز به رسمیت شناخته شده است. همه مدیران ، مطابق خطابه های معمولشان ، طرفدار نقدند ! اما بسیاری از آنان ، بلافاصله با قید «سازنده» هر نقدی را که به مذاقشان خوش نیاید مشمول انتقاد غیرسازنده یا مخرب می دانند . ازدیدگاه بسیاری از مدیران،‌ نقد یعنی قربان صدقه رفتن در مطلع کلام و سپس بیان فهرست کامل محاسن فرد یا کار ، و احتیاطا" چند جمله کوتاه و البته غیرمهم در بیان کاستی ها؛ آن هم موضوعاتی کاملا فرعی و پیش افتاده که پاسخ های «افکار عمومی راضی کن» از قبل در چنته منقود آماده باشد. کم تحملی مدیران کشور نسبت به انتقاد- که متاسفانه برخاسته از فرهنگ عمومی ماست - به زیان کیان کشور است ، ضمن آن که مساوی دانستن هر انتقاد به یک فرد یا دستگاه را مساوی انتقاد به کلیت نظام دانستن ، بهانه ای برای فرار از لوازم مسئولیت پذیری است . اگرچه انتقاد نباید توهین آمیز باشد اما گمان می رود گونه شناسی کشف شده توسط مدیران اجرایی و جعل صفت هایی چون سازنده ، منصفانه ومخرب - که در ادبیات سیاسی و رسانه ای کشورباب شده است- به منظور تعطیل کردن اساس انتقاد است. نیت فرد منتقد ،‌ چندان نقشی در موضوعیت نقد و محتوای آن ندارد . به زعم ما نقد باید فنی ، مستدل و روشمند باشد و حتی اگر نیت صالحانه و خیرخواهانه نداشته باشد و با هدف تخریب نیز صورت بگیرد و یا راه حل ارائه نکند می تواند نقد نامیده شود ، هر چند چنین نقدی بدون شک در اثربخشی بر فرد یا دستگاه ذیربط ، جا افتادگی اجتماعی و داوری عامه تاثیر منفی دارد . شرط اصلی نقد، رعایت چارچوب های کارشناسی است نه نیت مستتردر آن . اما درهرصورت نقد نباید متضمن دروغ ، توهین، تحقیر و افترا باشد زیرا در آن صورت منطقا نقد نامیده نمی شود بلکه بترتیب دروغ ، ‌توهین ،‌ تحقیر و افتراست! نمی توان نقدی را که متضمن بیان نقاط قوت فرد یا عمل نیست و صرفا کاستی ها را بیان می دارد نقد نادرست خواند ، هرچند که اخلاقا" بهتر است نقاط قوت نیز بیان شود. یادمان باشد بررسی صحت و سقم در وظایف منطق می گنجد و صدور حکم حسن و قبح در دایره اخلاق . لذا گفته می شود چنان نقدی ، درست است ولی ممکن است اخلاقی نباشد یا تهی از اثر شود. نقد، کفه ترازو نیست که بگوییم باید تساوی رعایت شودزیرا بحمدالله تریبون های رسمی هردستگاه به اندازه کافی زحمت تمجید را متقبل می شوند ! پس قرار نیست در هنگام نقد ، بحث مستوفایی درکمالات فــرد یا عمل مورد انتقاد داشته باشیم. گزاره های قبل البته به معنای آن نیست که به خود اجازه می دهیم که نیت تخریبی بر نقدهای ما سایه بیفکند. ۸. برخی اصول قانون اساسی جنبه رکن دارد. مقولاتی نظیر حاکمیت دینی ، ولایت فقیه ، رجوع به رأی مردم ، آزادی های مدنی ، حقوق شهروندی و عدالت گستری . این اصول ، روح حاکم بر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را تشکیل می دهندو نقطه متمایز مردمسالاری دینی با دمکراسی لیبرال یا حکومت های خودکامه است . براین مبنا کسانی را که به نام اصلاح طلبی یا هر نام دیگر به اصول محوری قانون اساسی بی اعتنایند داخل نظام نمی دانیم و با آنان مرزبندی روشنی داریم . ۹. ولایت فقیه، یک ایده دینی و از اصول محوری قانون اساسی ماست که نه مثل برخی اصلاح طلبان ، ‌از روی اضطرار بلکه بدان باور داریم. علاوه بر این جنبه دینی و قانونی، عقل نیز با توجه به شرایط عمومی کشور و جو تخاصم بین المللی به وجود اصل و مصداق آن حکم می دهد . ما نه تنها به دلیل تصریح ولایت فقیه در قانون اساسی به آن التزام داریم بلکه به دلیل مفهوم ولایی آن که نشات گرفته از تفکر شیعی است به آن پایبندیم . یکی از تفاوت های اصولگرایان با دیگر جریان های سیاسی در نگاه و تلقی آنان از رهبری است . اگر چه کسی که به حکم حکومتی گردن می نهد (‌حتی اگر آن را قبول نداشته باشد) مأجور است اما اصولگرایان ، اطاعت را به امری درونی تبدیل کرده اند و عنصر«قبول» را نیز به آن افزوده اند . درست است که قائل نبودن شأن و اختیاری بیشتر ازآن چه که در قانون اساسی برای ولایت فقیه و رهبری درج شده است اندیشه ای انحرافی یا حرکتی ضد انقلابی محسوب نمی شود اما اصولگرایان ، نظر رهبری را ملاک می دانند و راهبردها ، سیاستها و مواضع خود را بر اساس آن تنظیم می کنند. از دیدگاه اصولگرایان ، رهبری فقط یک رکن مهم در نظام دیوانی کشور و یا مقامی که مطابق قانون اساسی بر سه قوه نظارت دارد نیست بلکه جنبه ای معنوی و عاطفی نیز دارد و سمبل کشور، محور وحدت و فصل الخطاب منازعات است و از این رو یک نعمت محسوب می شود که شکرانه آن ، همسویی و اطاعت است ، نه بهانه های ظاهرا" مستدل و حقوقی برای رفع تکلیف یا فرار از ولایت پذیری . در عین حال ، برخلاف افراد شعار زده اشعری مسلک ، بین سلیقه شخصی ، توصیه ، الزام و حکم حکومتی تفاوت قائلیم که هریک الزامات متفاوتی دارند . ۱۰. اصل استقلال و تفکیک قوا ضرورتی جدی است که به قوام ملک می انجامد زیرا قدرت گرفتن انحصاری هر قوه ، زمینه ساز خودکامگی است . دولت قوی حق دارد از تمامی ظرفیت های قانونی خود استفاده کند و تمامی شئون اداری و اجرایی کشور را مطابق قانون اساسی در اختیار داشته باشد . مجلس مقتدر از ساز وکارهای قانونی خود (‌قانونگذاری ، تصویب اسناد بالادستی ، بودجه سالانه ، سوال ، تحقیق و تفحص ، رای اعتماد ، استیضاح وزیران ، عدم کفایت رئیس جمهور ، دیوان محاسبات و عضویت در شوراهای فرا دستگاهی) استفاده می کند و در عین حال ، ‌همگان به داوری دستگاه قضا گردن می نهند. با وجود قوه قضائیه مقتدر است که حاشیه های امنیت برای همه ،‌ بالسویه رنگ می بازد و هیچ عنصر صاحب قدرت یا مدیری جرات قانون شکنی ، ظلم به دیگران و فساد به خود نمی دهد و متقابلا بازار افشاگری های خطابه ای و خیابانی تعطیل می شود و کسی جرات نمی کند به دیگری اتهام بدون سند زند. ۱۱. آئین نامه اخلاقی- حرفه ای خبرآنلاین قبلا و به صورت رسمی اعلام شده است و مواضع ده گانه بالا نیز به تدریج و حسب ضرورت تکمیل خواهد شد.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

19 − چهارده =