از یک فنجان قهوه تا خلق برندی میلیون‌دلاری
بازدید 41
2

از یک فنجان قهوه تا خلق برندی میلیون‌دلاری

وقتی نام کی‌ام‌کالا (KM Kala) را می‌شنوی، شاید اولین چیزی که به ذهنت برسد، گجت‌های خاص و محصولات نوآورانه‌ای باشد که زندگی روزمره را راحت‌تر می‌کنند. اما پشت این نام پرآوازه، داستانی نهفته است؛ داستانی از رفاقت، شکست، جسارت و تولد دوباره.
روایتی واقعی از دو جوان مشهدی که در روزهایی که بیشتر کسب‌وکارها به بن‌بست می‌رسیدند، با یک تصمیم متفاوت، مسیری تازه در دنیای تجارت آنلاین ساختند.

ماجرای کی‌ام‌کالا از یک دفتر مجلل یا سرمایه بزرگ شروع نشد.
نه وام بانکی در کار بود و نه تیم حرفه‌ای مارکتینگ.
همه چیز از یک گفت‌وگوی ساده در یک کافی‌شاپ کوچک در محله تاریخی «ارگ» مشهد آغاز شد.
از همان‌جا که بوی چای زعفرانی و صدای زندگی هنوز در کوچه‌ها می‌پیچد.

در آن روزها، احمد محمدیان مهر سرگرم بازسازی یک خانه قدیمی بود تا آن را به اقامتگاهی سنتی تبدیل کند.
در چند قدم آن‌طرف‌تر، جواد کاریزی بوتیکی برای لباس‌های مجلسی داشت.
و میان این دو مغازه، مردی بود به نام حمید؛ دوستی مشترک، خوش‌صحبت و واسطه آشنایی این دو.

هیچ‌کس آن روز فکرش را نمی‌کرد که این آشنایی ساده، روزی به یکی از شناخته‌شده‌ترین برندهای فروش گجت در ایران تبدیل شود.
اما بعضی دوستی‌ها، قرار نیست فقط در حد سلام و احوال‌پرسی بمانند.
برخی رفاقت‌ها، جرقه‌ی رؤیایی بزرگ‌تر می‌شوند…

از قهوه‌های عصرگاهی تا اولین جرقه کار

روزها یکی‌یکی می‌گذشتند و آن سه دوست (احمد، جواد و حمید) عادت کرده بودند بعد از ساعت کاری، چند دقیقه‌ای در مغازه حمید جمع شوند.
قهوه بنوشند، شوخی کنند و از کار و زندگی بگویند.
اما هر گفت‌وگو برای احمد و جواد، رنگ دیگری داشت.
آن‌ها از همان ابتدا یک زبان مشترک داشتند: شور تجربه و میل به ساختن.

قهوه‌های عصرگاهی کم‌کم تبدیل شدند به جلسه‌های کوتاه کاری.
اول خرید و فروش خودرو، بعد چند معامله کوچک دیگر.
و وقتی هر دو فهمیدند که طرف مقابل اهل ریسک، منصف و دقیق است، تصمیم گرفتند دست به کاری بزرگ‌تر بزنند.

در یکی از همان روزها، احمد ایده‌ای را مطرح کرد که نگاه جواد را برق انداخت:
چرا ما دکه‌های سیار فروش غذا مثل چین رو وارد نکنیم؟ تمیز، زیبا و متحدالشکل؛ مردم هم از این شلوغی بساط‌های خیابونی خسته‌ان

ایده جسورانه بود، اما ساده نه.
چند هفته‌ای را صرف تماس با شرکت‌های چینی کردند تا بتوانند با یکی از کارخانه‌های تولیدکننده ارتباط بگیرند.
سرانجام موفق شدند یک سه‌چرخه الکتریکی با گاری فروش مدرن سفارش دهند. چیزی که آن زمان (سال 1396) در ایران تقریباً ناشناخته بود.

ماه‌ها بعد، دکهس سیار آن‌ها با هزار زحمت وارد کشور شد.
مجوز شهرداری مشهد هم پس از پیگیری‌های طولانی صادر شد و قرار بر این شد که در شب یلدا، این دکهٔ خاص برای اولین بار در یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های شهر شروع به کار کند.

از قهوه‌های عصرگاهی تا اولین جرقه کار

آن شب، هوا سرد بود اما قلب دو شریک جوان، داغ و پرهیجان می‌تپید.
ظرف یک ساعت، تمام مواد اولیهٔ دو شب فروش تمام شد.
مردم صف کشیده بودند، عکس می‌گرفتند، تحسین می‌کردند.

احمد لبخند زد و گفت:
دیدی جواد؟ اگه بخوای می‌شه!

آن شب، جرقه‌ای در ذهن هر دو روشن شد. جرقه‌ای که قرار بود سال‌ها بعد به نامی بزرگ تبدیل شود.

سفری که مسیر را تغییر داد

پس از موفقیت شب یلدا، احمد و جواد تصمیم گرفتند کار را جدی‌تر دنبال کنند.
باید کارخانه را از نزدیک می‌دیدند، کیفیت را بررسی می‌کردند و ایده‌ای بزرگ‌تر برای واردات و تولید انبوه در ایران می‌ساختند.
بنابراین چمدان‌ها را بستند و راهی چین شدند؛ با آرزوهای بزرگ و جیب‌هایی نه‌چندان پر.

اما زندگی گاهی دوست دارد برنامه‌ها را به‌هم بریزد تا مسیر تازه‌ای بسازد.
روز پرواز داخلی‌شان از گوانجو به شهری که کارخانه در آن قرار داشت، باران شدیدی بارید؛
به‌قدری که تمام پروازهای روز لغو شد.
تمام زحمات، هماهنگی‌ها و قرارها بر باد رفت.

در ابتدا ناامید شدند، اما همان‌طور که در لابی هتل نشسته بودند، چشمشان به تابلویی خورد:
Canton Fair نمایشگاه بین‌المللی گوانجو
نمایشگاهی بزرگ با هزاران غرفه از جدیدترین محصولات دنیا.

احمد لبخند زد و گفت:
شاید تقدیر می‌خواست ما اینجا رو ببینیم

و همان‌جا بود که کی‌ام‌کالا واقعی متولد شد.
در میان انبوه غرفه‌ها، وسایل کوچک اما جذابی دیدند که توجه هر دو را جلب کرد
تشک بادی صندلی عقب خودرو، چراغ‌های سنسوردار شارژی، سینی غذا برای داخل خودرو، و صدها گجت خلاقانه دیگر.

جواد گفت:
تا حالا همچین چیزایی تو ایران دیدی؟!
احمد جواب داد:
نه… اما جذابه. شاید بد نباشه امتحانش کنیم

آن‌ها چند محصول انتخاب کردند از تشک بادی صندلی عقب خودرو گرفته تا چراغ سنسوردار شارژی و تصمیم گرفتند این بار با ذهنی بازتر به ایران برگردند.
نه با قطعیت از بازار، بلکه با شوق کشف یک مسیر جدید.

آن روز، هنوز نمی‌دانستند آینده‌شان در همین جعبه‌های کوچک پنهان شده است…

سفری که مسیر را تغییر داد

از بحران تا تولد دوباره

بازگشت از چین با ذوق و امید همراه بود.
احمد و جواد چند جعبه از محصولات خاص نمایشگاه را خریده بودند تا به‌صورت آزمایشی به ایران بفرستند.
اما هنوز حتی دقیق نمی‌دانستند چطور باید کالا وارد کنند همین ناآگاهی باعث شد محموله‌ی کوچکشان ماه‌ها در مسیر بماند

در همین فاصله، جهان دچار بحرانی شد که هیچ‌کس پیش‌بینی‌اش را نمی‌کرد: ویروس کرونا.
در عرض چند هفته، همه‌چیز تعطیل شد.
پروژه اقامتگاه سنتی احمد متوقف شد.
بوتیک لباس مجلسی جواد مشتری‌هایش را از دست داد.
و حتی طرح دکه‌های سیار فروش هم از سوی شهرداری لغو شد.

سه ماه گذشت.
در حالی که آن دو تقریباً امیدشان را از دست داده بودند، بسته‌های کوچک‌شان بالاخره به ایران رسید.
هشت محصول خاص و ناشناخته از تشک بادی صندلی عقب خودرو گرفته تا چراغ سنسوردار شارژی که حالا در یک انباری کوچک خاک می‌خوردند.

در یکی از عصرهای ساکت قرنطینه، تصمیم گرفتند محصولات را در دیجی‌کالا ثبت کنند.

نه از روی اطمینان، بلکه از روی امید؛ امیدی به اینکه شاید خریداری پیدا شود.
فروش آغاز شد.
کند، کوچک، اما واقعی.
روزی یکی دو سفارش می‌آمد، اما همین کافی بود تا ایمان بیاورند که مسیر تازه‌ای پیدا کرده‌اند مسیری که هرچند سخت، اما شدنی است.

با افزایش سفارش‌ها، تصمیم گرفتند محموله‌ی بعدی را وارد کنند و کم‌کم یاد گرفتند چگونه این مسیر را اصولی‌تر ادامه دهند.
اما کار در دیجی‌کالا مشکلات خودش را داشت: کارمزدهای بالا، رقابت ناسالم و فروش محصولات فیک که اعتبارشان را تهدید می‌کرد.

اینجا بود که تصمیم گرفتند خانه‌ی خودشان را بسازند؛ جایی که بتوانند تجربه‌ی واقعی خرید را به‌دست مشتری بدهند.

و این‌گونه بود که بذر برند مستقل کی‌ام‌کالا (KM Kala) کاشته شد.

تولد کی‌ام‌کالا و اولین فروش

همکاری با پلتفرم‌های بزرگ پر از دردسر بود؛

فروشندگان متقلب، قیمت‌های ناعادلانه و کارمزدهای سنگین.

احمد و جواد تصمیم گرفتند مسیر خودشان را بروند و تجربه خرید را شخصاً مدیریت کنند.

با یک پیج اینستاگرامی کوچک شروع کردند — چند عکس ساده و امیدی بزرگ.

اما دو ماه گذشت و حتی یک سفارش ثبت نشد.

به‌جای ناامیدی، مسیر را دوباره مرور کردند:

«چرا مردم باید از ما بخرند؟»

پاسخ روشن بود: باید خودمان شویم ویترین برند.

خودشان جلوی دوربین رفتند، محصولات را تست کردند و تجربه واقعی‌شان را نشان دادند.

اولین ویدئوی ساده و صادقانه‌شان همه‌چیز را تغییر داد.

تعامل بالا رفت، فالوئرها زیاد شدند و پیام‌ها از سراسر کشور می‌رسید.

برای گام بعد، یک استوری تبلیغاتی در پیج خبری مشهد منتشر کردند.

صبح روز بعد، ۸ سفارش در کمتر از ۲۴ ساعت!

عددی کوچک، اما برای آن‌ها نشانه تولد واقعی برند بود.

از همان‌جا مسیر جدی شد؛

محتواها حرفه‌ای‌تر شدند، تبلیغات گسترده‌تر و تنوع محصولات بیشتر.

مشتریان بازمی‌گشتند، بازخورد مثبت می‌دادند

و نام کی‌ام‌کالا کم‌کم میان علاقه‌مندان گجت‌ها شناخته شد.

تولد کی‌ام‌کالا و اولین فروش

رشد و چشم‌انداز آینده

پس از آن شب تاریخی، مسیر کی‌ام‌کالا با شتابی تازه ادامه یافت.

احمد و جواد دیگر فقط دو شریک نبودند، بلکه تیمی بودند با یک هدف مشترک:

خلق برندی که مردم به آن اعتماد کنند و از خریدش لذت ببرند.

با بررسی دقیق بازخورد کاربران، محصولات جدیدی افزودند، دسته‌بندی‌ها را گسترش دادند و برای هر کالا محتوای تصویری و آموزشی ساختند.

هر بسته پیش از ارسال تست می‌شد؛ نه از سر اجبار، بلکه از باور به اینکه کیفیت باید امضای برند باشد.

روزهایی بود که شب تا صبح بسته‌بندی می‌کردند و صبح تا شب پاسخ مشتریان را می‌دادند، اما هر پیام رضایت، انرژی تازه‌ای برای ادامه مسیر می‌آورد.

به‌تدریج، برندشان در فضای دیجیتال شناخته شد. همکاری با تولیدکنندگان داخلی آغاز شد و بخشی از محصولات به‌صورت اختصاصی برای کی‌ام‌کالا تولید گردید.

تیم پشتیبانی، عکاسی و تولید محتوا شکل گرفت و مجموعه رنگی حرفه‌ای‌تر به خود گرفت.

امروز، ارزش کی‌ام‌کالا از مرز ۱.۵ میلیون دلار گذشته است؛

اما برای احمد و جواد، این فقط یک نشانه است، نه مقصد نهایی.

هدفشان همچنان همان است:

ساخت فروشگاهی متفاوت بر پایه‌ی کیفیت، صداقت و نوآوری.

اکنون کی‌ام‌کالا فقط یک فروشگاه اینترنتی نیست؛

بلکه نماد جسارت و پشتکار دو جوان ایرانی است که از دل بحران، فرصت ساختند.

آن‌ها به آینده‌ای می‌اندیشند که در آن، کی‌ام‌کالا الگویی از اعتماد، نوآوری و رشد واقعی باشد.

کی‌ام‌کالا، داستان دوستی، ایمان و شروع‌های کوچک است —

و شاید همین راز ماندگاری‌اش باشد.

اشتراک گذاری

دنبال کنید نوشته شده توسط:

کارشناس روابط عمومی

نظرات کاربران

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم گولت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نه + 12 =

  1. علی گفت:

    من همیشه فکر می‌کردم برای راه‌اندازی برند اینترنتی باید کلی سرمایه داشت. با خوندن این داستان حس کردم شاید بشه با ایده درست هم شروع کرد. ولی واقعاً تو ایران هنوز میشه همچین مسیری رو تکرار کرد؟

    1. مطمئناً مسیر سخت‌تر شده، اما غیرممکن نه. بازار امروز رقابتی‌تره، ولی ابزارها هم بیشتر شدن. چیزی که هنوز ارزش داره، تمایز واقعی و باور به کاریه که انجام می‌دی. اگه بتونی مثل کی‌ام‌کالا یه زاویه خاص از محصول یا تجربه خرید رو بسازی، هنوز هم میشه مسیر مشابهی رفت — فقط باید صبورتر و با برنامه‌تر بود.